دوستان

۴ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است


 یک آدم اصولیِ حق‌مدار، طرفداری منصفانه را 

 به بی‌طرفی مذبوحانه ترجیح می دهد 

 

پ.ن

این ژستای بی‌طرفانه‌ی کج‌دار و مریزِ حال به هم زن که آدم از بعضیا می‌بینه، دُم خروسه.. یه وقتی یه جایی بیرون می‌زنه.. بی‌طرفی، گاهی دروغ است.. عدم موضع، گاهی خودش یک موضع منفعلانه است. به قول اون که گفت: گاهی سکوت، همان دروغ است؛ کمی شیک‌تر، روشنفکرانه‌تر و با مسئولیتِ کمتر!

۲۹ ارديبهشت ۹۳ ۰ نظر

علی‌رغم این‌که درشت‌گویی این روزهای شهرستانی‌ها چندان پسندیده نیست، اما اعتراض‌شان حرف حساب است. دوگانه‌ی «تهران - شهرستان‌ها» تا وقتی به مرکزیّت سیاسی اشاره داشته باشد مقبول است.. اما واضح است که تبعیض در امکانات شهروندی، اقتصادی، رفاهی و رسانه‌ای برای شهرستانی‌ها قابل تحمل نیست.



حق دارند گله داشته باشند که یک طوفان هرچند نادر در تهران، چنین سر و صدایی به پا کند اما مشکلات طولانی مدت و به مراتب مهمتر شهرهایشان (مثل نبود آب و گاز، یا آلودگی همیشگی اهواز) بدون بازتاب رسانه‌ای و پیگیری مورد نیاز روی زمین بمانند..

رفاه‌زدگی (نه رفاه) و قیافه‌ی حق به جانب پرمدّعای «بچه تهرونی»‌ها هم شدیدا روی مخ‌شان است.. اساسا «بچه تهرون» موجود عجیبی است! محصول و تابعی از کلان‌شهر مدرن.


پ.ن

اگر دقت کنیم، در چند سال اخیر غالب کمپین‌ها و پویش‌های مجازی، موج‌هایی بر پایه‌ی هیجان و احساس بوده‌اند و شدیدا فاقد منطق.. از جریان لیو مسی بگیرید تا همین 5 مرزبان ایرانی، که همراه با زوایای نادرستی بودند.

و گاهی به این فکر می‌کنم که چرا باید «تهران را ایران بدانیم» و «فیس‌بوک را بازتاب واقعی دنیای زندگی‌مان».. ؟!

۲۱ ارديبهشت ۹۳ ۰ نظر

یک مسیر عقلانی را می‌توان در عمود زمان ادامه داد و با استحکام طی کرد، اما موجی که با هیجان و افراط و غلبه‌­ی هوی طراحی شود، طوفان می‌کند و هراس می‌آورد و ویران می‌کند و عاقبت فرو می‌نشیند..

طوفان اگر فروبنشیند عجیب نیست

پایان بی‌دلیل دویدن، نشستن است

 

پ.ن

امروز ساعت 5 بعد از ظهر، زمین تهران تاریک شد، و آسمانش سرخ؛

و این، نشانه‌ای است از نشانه‌ها ..


۱۵ ارديبهشت ۹۳ ۰ نظر

[چیزهایی که دیده نمی‌شوند

ترسناکتر از چیزهایی هستند که دیده می‌شوند]

 

این حفره‌ی روانی انسان، باعث تحریک وهم و خیال می‌شود و از همین جهت، پایه‌ی «تعلیق» در سینما قرار گرفته است. این روزها تعلیق به معنای هر چیزی از پیش‌بینی تا هیجان تعبیر می‌شود.. اما بر اساس تعریفی که هیچکاک از «تعلیق» ارائه می‌کرد، مخاطب باید چیز وحشتناکی را بداند که بازیگر آن را نمی‌داند!

 

پ.ن 1: در روایات داریم که «الناس اعداء ما جهلوا».. مردم، دشمن چیزی هستند که نمی شناسند و نمی فهمند. انسان از چیزی که نمی‌بیند و درک نمی‌کند می‌ترسد. به همین خاطر باز در روایات داریم که فرمودند: هرگاه از واقعه‌ای ترسیدی، خودت را درون آن بیانداز، زیرا تنها راه غلبه بر ترس و رهایی از وهم، دیدن واقعیّت (بصیرت) و رو به رو شدن با آن است.

 

پ.ن 2: حالا که چند سال از ساخته شدن «جدایی نادر از سیمین» می‌گذرد و احساسات طرفداران جنجالی این فیلم ته‌نشین شده است، راحت‌تر می‌توان از نقاط ضعفش صحبت کرد. فرهادی تعلیق در سینما را اساسا رعایت نکرده بود.. او برای ایجاد تعلیق، قسمتی از داستان (تصادف راضیه) را کات کرده بود.. اتفاقی که بازیگر می‌دانست اما مخاطب نمی‌دانست.. در حالی که تعلیق دقیقا عکس این روند است.

در فیلم نباید با دخالت بیرونی و فرمایش کارگردان چیزی از داستان حذف شود، بلکه هر عنصر و اتفاقی باید از دل شخصیت‌ها بجوشد. تعلیق، یعنی اتفاقی را مخاطب بداند، که بازیگر نمی‌داند.. این شرط اساسی برای سهیم شدن مخاطب در فضای قصه است. برای حضور در کنش‌ها و واکنش‌های شخصیت‌های داستان.. برای این که خودش را وسط معرکه قرار دهد و با شخصیّت‌ها «زندگی» کند.

۱۵ ارديبهشت ۹۳ ۳ نظر