دوستان

۴۰ مطلب با موضوع «قالب :: اشارات» ثبت شده است


 کوه باشی، سیل یا باران چه فرقی می‌کند

سرو باشی، باد یا توفان چه فرقی می‌کند
 
مرزها سهم زمینند و تو اهل آسمان
آسمان شام یا ایران چه فرقی می‌کند
 
قفل باید بشکند، باید قفس را بشکنیم
حصر "الزهرا" و آبادان چه فرقی می‌کند
 
مرز ما عشق است، هرجا اوست آنجا خاک ماست
سامرا، غزّه، حلب، تهران چه فرقی می‌کند
 
هر که را صبح شهادت نیست شام مرگ هست
بی شهادت مرگ با خسران چه فرقی می‌کند
 
شعله در شعله تن ققنوس می‌سوزد ولی
لحظه‌ی آغاز با پایان چه فرقی می‌کند
محمدمهدی شفیعی
 
شب بارانی | موسیقیِ کارن همایونفر


 
۱۰ بهمن ۹۵ ۰ نظر

به مناسبت میلاد مسیح علیه‌السلام 

سورن کرکگور متنی فلسفی/ الهیاتی دارد در تبیین درک مسیحیان از عیسی که تجلی خداوند بر زمین بود. کرکگور در داستانی نمادین می گوید که روزی پادشاهی (نماد خداوند) عاشق دختر روستاییِ فقیری (نماد انسان) می شود. اما می داند اگر با جلال و جبروتش با او صحبت کند، دخترک می‌ترسد و از ترس خضوع و خشوع می‌کند. حتی اگر پادشاه از دخترک روستایی بخواهد به سادگی فرمان خواهد برد و به عقد پادشاه در خواهد آمد. اما در این صورت پادشاه تا آخر عمر نمی‌فهمد که آیا دخترک او را دوست دارد یا تنها مبهوتِ عظمتِ پادشاه است. به تعبیر کرکگور پادشاه باید این هم رتبه نبودن را بشکند و خود را هم مرتبه‌ی دخترک کند تا ببیند دختر عاشق او در لباسی محقر هم می‌شود یا نه. پس لباس گدایی می‌پوشد و می‌رود تا دختر را ببیند. این برداشت مسیحیان از مسیح است که از عرش به زمین آمد و شکنجه شد و صلیب بر دوش گرفت و به صلیب کشیده شد و خوار شد و بعد به آسمان بازگشت. آیا کسی به دنبال مسیحِ مصلوب و خون آلود و به زمین افتاده می‌رود؟ در انجیل هم بسیار آمده که عیسای مسیحیان به یارانش می‌گفت هر کس می‌خواهد با من بیاید هر چه دارد را بفروشد و به فقرا بدهد و صلیبش را با خود بیاورد. (به نقل از مرتضی هاشمی)

 

پ.ن

1. ظاهرگرایان مسیحی، که تجلّی و واسطه در فیض بودنِ انسان کامل را نفهمیدند، آن را به تثلیث و تجسد و شرک آلودند. کاری که ظاهرگرایان مسلمان هم با پیامبر و معصومین علیهم السلام در وجه سلبی‌اش انجام می‌دهند. 

وجه ایجابی: آن مسیحی‌ای که تجلّی را به معنی خدا بودنِ مسیح می‌گیرد و به آن قائل می‌شود. وجه سلبی: آن مسلمانی که تجلّی را به معنی خدا بودنِ پیامبر و امام زمان می‌گیرد و قائل به آن را تکفیر می‌کند.

 

2. این دو از نگاهی واحد، به دو موضع متفاوت می‌رسند. با همین نگاه است که اگر فقراتی از زیارت جامعه کبیره یا ابیاتی از برخی اشعار عارفانه را برایشان بخوانی، آن را غلوّ و کفرگویی می‌دانند.

 

3. در غرب، همین دریافت از تجسد خدا را نقطه‌ی عزیمت به اومانیسم قرار دادند. در عرفان اسلامی همه‌چیز از انسان آغاز می‌شود، مسیر توحید اساسا از جایی شروع می‌شود که انسان خودش را شهود می‌کند، «و أشهدهم علی أنفسهم ألست بربّکم قالوا بلی»، خدا جهان را برای انسان آفریده، و انسان را برای خودش. اما میان آن اومانیسم مسیحی با این انسان‌گرایی عرفانی فاصله‌ای هست از کفر تا توحید.


 

بشنوید | از آلبوم کارتوگرافر

 
۰۹ دی ۹۵ ۰ نظر

استیون هاوکینگ گفته بود: 

«طرز کار جهان را درک می‌کنم، اما علت محبوبیت ترامپ را نه»! +


از این بگذریم که ادعای اولش مقداری پوچ و حماسه‌سرایانه است، اما قسمت دوم جمله‌اش دارای اهمیت است. وقتی کسی از علم به سمت «علم‌گرایی محض» حرکت کند، و «مرده‌باد فلسفه» سر دهد، و زیربنایی برای علوم انسانی/ اجتماعی نداشته باشد، قابل درک است که چرا نمی‌تواند علت محبوبیت ترامپ ـ و بسیاری چیزهای دیگر ـ را درک کند، چون ابزار این درک را مچاله کرده و دور انداخته است.


۰۲ دی ۹۵ ۰ نظر

در باب ششم از جلد اول فتوحات مکیّه، محیی‌الدین درباره‌ی شروع خلق و اولین مخلوق و صادر اول سخن می‌گوید و نزدیک‌ترین موجود در قبول نور الهی را حقیقت محمّدی (صلی الله علیه و آله) می‌داند که عقل نامیده شده است. او اولین ظهور در عالم وجود است که حقیقت الهی در آن تعیّن پذیرفت و تجلّی کرد.

بعد از سخن درباره‌ی حقیقت ولایتِ حضرت محمد(ص) می‌گوید: و نزدیک‌ترین مردم به او، علی بن ابی‌طالب است که اسرار تمام انبیای الهی در او جمع است: و أقربُ الناس الیه علی‌ بن ابی‌طالب و سرّ الانبیاء أجمعین. [فتوحات مکیه 4 جلدی، ج 1، ص 119].

این چاپِ قدیمیِ 4 جلدی را «مکتبه دار الصادر» بیروت چاپ کرده است. کتاب فتوحات دارای دو نسخه‌ی مخطوط اصلی است که هر دو توسط خود ابن عربی نگارش شده و بعد رونویسی شده است (نسخه A و B). دکتر عثمان یحیی محقّق سخت‌کوش سوری با استفاده از نسخه‌ی B (که در موزه‌ی آثار اسلامی استانبول قرار دارد) و نسخه‌ی A و دو نسخه‌ی دیگر، یک تصحیح انتقادی از کتاب فتوحات را 30 سال قبل منتشر کرده که بسیار دقیق است.


آن‌چه بالاتر نقل کردیم، مربوط است به نسخه‌ی مخطوط دوم. اما در نسخه‌ی مخطوط اول (که توسط ابن عربی در سال 629 نگارش شده و دکتر عثمان یحیی آن را پایه‌ی تصحیح قرار داده است)، عبارت چنین آمده است:

و أقرب الناس الیه علی‌بن ابی‌طالب ـ رضی‌الله عنه ـ امام العالمین و سِرُ الانبیاء اجمعین. [فتوحات، چاپ عثمان یحیی، ج 2، ص 227]


این همان عبارتی است که مرحوم ملامحسن فیض کاشانی در کتاب «کلمات مکنونه ص181» آورده و آقا محمدرضا الهی قمشه‌ای نیز همین‌گونه نقل کرده است. اما در چاپ‌های فعلیِ فتوحات (به واسطه‌ی این‌که از روی مخطوط دوم نقل شده) تعبیر «امام العالمین» حذف شده است.

به هرحال، مخالفین فلسفه ترجیح می‌دهند به جای این تحقیقات و دقّت‌ها، خودشان را با یک سطر راحت کنند و بگویند: «فتوحات را سرچ کردیم! چنین عبارتی پیدا نکردیم!» 

۲۱ دی ۹۴ ۰ نظر

هستى سراسر رنج است.

سبب رنج، خواستن است.

درمان رنج، نخواستن است.

بودا


حکمت متعالیه سخن بالا را این‌گونه نقد می‌کند:

یک. هستی سراسر رنج نیست.

دو. سبب رنج، همیشه خواستن نیست. 

گاهی خواستن است، و گاهی عواملِ طبیعی یا انسانی.

سه. با مطلقا نخواستن، رنج درمان نمی‌شود. 

رنج، جزئی از منظومه‌ی هستی و سنّت الهی است.

چهار. انسان، بافته در محدودیّت‌های خویش است و محدودیّت، رنج‌آور است. 

فرمود: لقد خلقنا الإنسان فی کبد.

پنج. درمانِ مطلق رنج، افسانه و شعار است. 

بی‌رنجی در دنیا، خود رنج و ملال است.

شش. با ساختارهای عقلائی و تدبیر و جهاد، رنج‌های اجتماعی کاهش می‌یابند. 

با کار، کار و کار

هفت. با اعتدال در خواستن، رنج‌های فردی کاهش می‌یابند، 

و آن‌چه از رنج باقی می‌ماند، مایه‌ی رشد و نردبانِ کمال است.


سبب رنج، زیاده‌روی در خواستن است

و درمان رنج، اعتدال در خواستن


۰۵ دی ۹۴ ۰ نظر

[بالاترین مصیبتى که بر اسلام وارد شد

همین مصیبت سلب حکومت از حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ بود

و عزاى او از عزاى کربلا بالاتر]

امام خمینی تیرماه 1350 در اعتراض به جشن های 2500 ساله شاهنشاهی، این سخن را خطاب به علمای نجف می‌گوید و می‌گوید: مسلمین باید برای همان پنج سال حکومت حضرت علی علیه السلام که بعد از یک دوره غصب طولانی به او رسید، باید برای او جشن بگیرند.. جشن برای عدالت، برای یک حاکم الهی.. برای حاکمی که سطح زندگی‌اش مثل مردم حتی پایین تر از مردم است، اما سطح روحی‌اش بالاتر از همه‌ی آفاق است. مردم برای چنین حکومتی جشن می‌گیرند.

عکس: تایپوگرافی هنرمندانه استاد مسعود نجابتی

۲۹ شهریور ۹۴ ۲ نظر

ناو آمریکا در آب‌های ایران بود، فرمانده‌اش تفاوت جنگنده‌ی نظامی و هواپیمای ایرباس را نمی‌فهمید.. رئیس جمهورش تفاوت عذرخواهی و اهدای مدال شجاعت را نمی‌فهمید | هواپیمای ائتلاف آمریکایی قرار بود به ارتش عراق کمک تسلیحاتی کند، اما سلاح‌هایش در اردوگاه داعشیان فرود می‌آمد | وقتی در آسمان سوریه پرواز می‌کرد، در جنگنده‌اش «صلح» انبار کرده بود.. نشانه می‌گرفت اما تفاوت اردوگاه تکفیری‌ها و چاه‌های نفت را نمی‌فهمید | نیروهای آمریکا در افغانستان لنگر انداختند تا طالبان را براندازند، اما فرماندهی که فرمان آتش می‌داد، تفاوت اجتماع نیروهای طالبان با یک عروسی را نمی‌فهمید | پارسال، وقتی مردمان بیشمار غزه توسط بمب‌‌های DIME و میخ‌های زهرآلود کشته می‌شدند، راه حل نهایی جان کری «خلع سلاح کامل» مبارزان فلسطینی بود! شاید تفاوت بمب فسفری و سنگ را نمی‌فهمید| وقتی هزار کودک یمنی به خاک می‌افتادند، اوباما عربستان را «محور صلح» در منطقه می‌نامید.. عربستان با نیروهای انصارالله مشکل داشت، اما تفاوت آشیانه‌ی نظامی و بیمارستان را نمی‌فهمید..

آمریکا هیچ وقت نتوانست تفاوت جنگ و صلح را بفهمد؛

هیچ وقت نتوانست طرف مظلوم را بگیرد؛

حتی نتوانست بی‌طرف بماند و صرفا رقّت‌انگیز باشد؛

دروغ‌ترین مرگ بر اسرائیل را کسانی گفتند که مرگ بر آمریکا را تخطئه کردند..

دنیا در آینده خواهد دید که ما چرا حتی زمانی که گرمِ مذاکره‌ی دیپلماتیک با آمریکا بودیم، دولت آمریکا را دولت متخاصم و دشمن می‌دانستیم. خواهد دید که ما در گذشته نمانده‌ایم.. گرفتار احساسات کور نشده‌ایم.. ضرورت زندگی عزتمندانه در زمان حال است که ما را به دشمنی با «دولت آمریکا» کشانده است.

فردا، روز قدس.. میعاد همه‌ی واقع‌بینان و آرمان‌خواهان جهان..


۱۳ تیر ۹۴ ۱ نظر

توضیحی در باب مسیحیزه کردن الهیات شیعی


[غدیر، تلاش مردی‌ست در اوج دموکراسی، که منصب بر حق خویش را به خاطر رأی مردم کنار می‌نهد و تا انتخاب مردمش، انتخاب خدا را پاسخ نمی‌گوید]. 

این جمله‌ای است که عدّه‌ای از طرفداران دکتر شریعتی دست به دست می‌کنند و به او نسبت می‌دهند. ولی من نمی‌دانم نویسنده‌اش چه کسی است. مسئله‌ام این است که تقابل میان مردم و خدا، چقدر اسلامی و چقدر مسیحی است؟! گوینده می‌توانست به جای ایجاد تقابل میان «مردم» و «خدا» (که شاید به انگیزه‌ی بالابردن بار خطابی مطلب طرح شده باشد) این گونه بگوید: «و تا رشد و بلوغ مردمش صبر کرد و از هیچ هدایت و تعلیم و ارشادی دریغ نکرد».


این جمله‌، من را یاد فیلم نوح ساخته آرونوفسکی انداخت. در این فیلم هم نوح (با بازی راسل کرو) به خاطر خواسته‌های خانوده‌اش، انتخاب خدا را پاسخ نداد و نافرمانی کرد. اگر دموکراسی غربی در چنین تقابلی با «فرمان خدا»ست، که هست، پس چه اصراری داریم آن ‌را روی علی بن ابیطالب پیاده کنیم؟ و اگر مراد از دموکراسی، صرفا پذیرش مردم است، دیگر چه نیازی بود این مسئله را روی یک تقابل بنیادین پهن کنیم؟! تقابلی که در فرهنگ اسلامی ریشه و مبنایی ندارد. 

گوینده اگر همان متن را ادامه می‌داد، طبیعتا در ادامه‌ی آن شور و حرارتِ مردم‌محورانه و بعد از مدح علی (ع)، باید امام حسین را ذمّ می‌کرد و می‌نوشت: تلاش حسین بن علی، غیردموکراتیک و هرج و مرج‌طلبانه بود!


در الهیات سیاسی شیعه، انتخاب خدا هیچ گاه «اکراه بر مردم» نیست. همین سکوتی که علی کرد، اطاعت خدا بود. وجود چنین تقابلی میان «خدا» و «مردم» اساسا برای دین ما و فرهنگ ما نیست. این چیزی است که در تطور اجتماعی/ تاریخیِ مسیحیّت پیدا شده و در قرون اخیر به آثار فکری و هنری مسیحیان راه پیدا کرده، اما بعضی از ذوق‌زدگانِ تازه به دموکراسی رسیده، همین را گرفته‌اند و در این‌جا قالب زده‌اند!

۲۶ فروردين ۹۴ ۰ نظر

جنبش راه سبز (جرس) به پایان رسید. ++

دو سال قبل در یادداشتی نوشته بودم:

انتهای خنده آور داستان، شعارهای دانشجویان جنبش سبز در جشن پیروزی حسن روحانی بود که بعد از این همه شکست و خسارت در آرمان های جنبش می‌گفتند: «رأی‌مونو پس گرفتیم»!! اگر این شعار را روانشناسی کنیم، در می یابیم که پا به رکاب های جنبش سبز دیگر عزمی برای ادامه ی مسیر قبلی ندارند و آن را تمام شده تلقی می کنند.. تنها آرمانی که این روزها برای جنبش باقی مانده، رفع حصر شیخ و مهندس است که اگر این اتفاق نیز بیافتد، مسیر عقلانی جنبش با دستانی پر از دستاورد به سرانجام خواهد رسید!

۰۱ فروردين ۹۴ ۲ نظر

انسان‌های لطیف که از حجاب‌ها عبور کرده‌اند، رقیق القلب‌اند، با کوچکترین مناسبتی از اعتبارات دنیایی رها می‌شوند و به اصل‌شان بر می‌گردند.
هر کس که آیت الله یحیی انصاری شیرازی (رضوان الله علیه) را از نزدیک می‌شناخت، می‌دانست که تغییر حال و چهره‌اش، ادا و اطوار نیست، ارادی نیست و از انقلاب درونی‌اش حکایت می‌کند.

در این فیلم، اعضای هیئت علمی مجمع عالی حکمت (که همگی از اساتید برجسته حوزه‌ی قم اند) خدمت آیت الله انصاری شیرازی رسیده‌اند تا او را برای جلسه‌ای دعوت کنند. ببینید که آیت الله انصاری شیرازی از یک مدح و تعریف کوچکی که نسبت به او بیان می‌کنند چگونه منقلب می‌شود.

 

 

 

۲۹ دی ۹۳ ۰ نظر