دوستان

۱۷ مطلب با موضوع «قالب :: یادداشت» ثبت شده است


[هر گزینه‌ای جز مقاومت، دور از واقع‌بینی است]

راه حل، همان توازن تهدید است. اسرائیل اگر احساس کند حماس و جهاد اسلامی تهدید بالفعل برای اسرائیل هستند، غلط می‌کند دیگر سرخود به غزه حمله کند. مقاومت باید قوی‌تر شود تا صلح پایدار به وجود آید. اقتضای رئالیسم همین است.

ما اگر پراگماتیست باشیم هم باید بفهمیم که در مقابل اسرائیل، تنها مقاومت است که مفید فایده است.. من وقتی مقاله­‌ی گیدیون لوی در روزنامه هاآرتص(*) رو می‌خونم، باز به گزینه مقاومت می‌رسم.. اما روشنفکرمآب‌های ما با تمسّک به همین اطلاعات، نسخه‌­ی سازش برای حماس می پیچند! بروید ببینید که مجری بی‌بی‌سی از انتشار این مقاله دنبال چیست؟ بگذار 60 سال دیگر بگذرد.. شاید آن روز خیلی‌ها بفهمند که بی‌خاصیّت‌ترین ژست‌ها، همین قیافه‌ای بوده که امثال اصـغر فرهادی در این شـرایط می‌­گرفته‌اند+. شاید آن روز به عدم صـداقت و وجـود حـماقت در بی­‌طرفی‌های سکولار پی‌­ببرند.

***

هر اندازه جنگ غزه ادامه پیدا می‌کند، کاملا به زیان اسرائیل است. اسرائیل شدیدا دنبال آتش‌بس است، ولی مقاومت، شروطی پیش گذاشته..

اسرائیل عصبانی است. یعنی نفهم است. نفهم فحش نیست. یعنی اینکه نمی‌فهمد دارد چه‌کار می‌کند. این را از این رو می‌گویم که در یک شب 87 نفر را کشت و 400 زخمی در الشجاعیه بر جای گذاشت و به اثرات سیاسی و تخریب اذهان عمومی‌اش توجهی نکرد!

اکنون میان ملت‌ها و در افکار عمومی جهان، معدود کسانی هستند که از اسرائیل حمایت می‌کنند. هر چند عالَم سیاست، اقتضائات دیگری دارد.. این را همه‌­ی دوستان اسرائیل فهمیده‌اند که جنگ باید زود تمام شود. اسرائیل بیش از این نباید منزوی شود. این‌ها تحلیل نیستند، خبر اند.

اما تحلیل این است که مقاومت همچنان باید مقاومت کند. تا بازدارندگی و آتش‌بسِ پایدار محقق نشود جنگ ادامه می‌یابد. مقاومت باید به دنبال صلح باشد نه آتش‌بس. صلحی که تضمین آمریکا و اتحادیه اروپا را در پی داشته باشد. اما متأسفانه این فعلا شدنی نیست! اسرائیل وحشی‌تر از این حرف‌ها نشان داده و اینکه به هیچ توافقنامه‌­ای پایبند نیست.

پس راه حل چیست؟

راه حل همان توازن تهدید است. اسرائیل اگر احساس کند حماس و جهاد اسلامی تهدید بالفعل برای اسرائیل هستند غلط می‌کند دیگر سرخود به غزه حمله کند. مقاومت باید قوی‌تر شود تا صلح پایدار به وجود آید. رئالیسم صد البته جواب می‌­دهد. حزب الله لبنان نمونه‌ی خوبی است..

* مقاله گیدیون لوی در هاآرتص را بخوانید..

۰۲ مرداد ۹۳ ۷ نظر

آقای هاشمی قبل از انتخابات در یک سخنرانی مهم گفت: «ما با اسرائیل سر جنگ نداریم، حالا اگر عرب ها جنگ کردند ما کمک می کنیم +».. بعضی ها از این کلام برآشفتند و برخی نمایندگان مجلس نامه نوشتند (+) و خلاصه عده ای درشتی ها کردند.. این در حالی است که سخن آقای هاشمی دارای محمل درستی برای قضاوت و برداشت منصفانه است که در ادامه خواهم گفت.

***

بر خلاف تهدیدهای اسرائیل برای حمله به ایران، ما به عنوان جمهوری اسلامی و بزرگترین حامی فلسطین، تا وقتی جنگی از سوی اسرائیل آغاز نشده به دنبال جنگ نیستیم و با اسرائیل سر جنگ نداریم.. هرچند اگر میان یک کشور عربی و اسرائیل جنگی اتفاق بیافتد، ما علیه اسرائیل به آن کشور عربی کمک خواهیم کرد.. این سخن آقای هاشمی، به معنی طرفداری از اسرائیل یا پشیمانی از آرمان های انقلابی امام یا محصور کردن مسئله اسرائیل در حصار عربیّت نیست. این برای ما واضح است که مشکل اسرائیل باید به دست خود مردم فلسطین حل شود (نه جنگ مستقیم بین ایران و اسرائیل) و ما تمام تلاشمان را برای کمک به فلسطین (از تلاش دیپلماتیک گرفته تا مهندسی افکار عمومی و ارسال سلاح) به کار می گیریم. حرف های آقای هاشمی به عنوان یکی از مدیران ارشد نظام دارای بار دیپلماتیک و بازتاب خارجی است. مراد او از جنگ، جنگ مستقیم است و بیان این که ما به دنبال جنگ طلبی و آتش افروزی نیستیم.. امروز دوران جنگ سرد نیز به پایان رسیده و عصر جنگ های نیابتی آغاز شده است، و جهان به خوبی می داند که ما در دوـ سه نقطه ی استراتژیک با اسرائیل به صورت نیابتی می جنگیم..

فضای صحبت را باید درک کرد. اگر آقای هاشمی در صدد برانگیختن روحیه ی انقلابی و غیرت و جهاد بود، بسیار بهتر از ما می توانست خطابه کند و فریاد بزند. اگر وظیفه ی رهبری گاهی موضع گیری تند و انقلابی است، و اگر وظیفه ی مردم زنده نگه داشتن غیرت دینی و آرمان خواهی است، اما وظیفه ی دستگاه دیپلماسی کشور، چانه زنی و امتیاز گیری و پیشبرد منافع کشور در چارچوب عرف حاکم بر روابط بین ملل است.

انتقادهای ما به آقای هاشمی نه کم اند! و نه کوچک.. اما آقای هاشمی هم نه غیرخودی است، نه منافق! مسئله اختلاف نظر است.. هر چند اختلافاتی پیچیده و عمیق. پس مراقب طهارت در گفتار و رفتار باشیم.

 

پ.ن

مواضع مختلف مقامات جمهوری اسلامی حاکی از تقسیم کاری آگاهانه در مجموعه ی دستگاه حاکمیت است. کمی قبل از اظهارات آقای هاشمی، آیت الله خامنه ای در واکنش به تهدیدهای اسرائیل، در صحبت های نوروزی آغاز سال 92 با لحنی صریح و تحکم آمیز فرمودند: «رژیم صهیونیستی در قواره و اندازه‌ای نیست که در صف دشمنان ملت ایران به چشم بیاید. گاهی سردمداران رژیم صهیونیستی، ما را تهدید هم می کنند؛ تهدید به حمله‌ی نظامی می کنند؛ اما به‌نظرم خودشان هم می دانند، و اگر نمی دانند، بدانند که اگر غلطی از آنها سر بزند، جمهوری اسلامی تل‌آویو و حیفا را با خاک یکسان خواهد کرد +».

 

مرتبط: (11مرداد92)

دکتر احمدی نژاد در آخرین روز کاری دولت دهم در سخنرانی پیش از خطبه های نمازجمعه روز قدس گفت: «ما اهل جنگ نیستیم و راه حل ما فرهنگی و سیاسی است، اما بر پایه عدالت و کرامت» (+). برادران ارزشی تحویل بگیرند..

۲۶ تیر ۹۲ ۱ نظر

مسیر عقلانی جنبش سبز در یک نگاه

به عنوان کسی که منتقد اصلاح طلبان بوده و هستم، از بازگشت اعتدال به جبهه ی اصلاحات خوشحالم و آن را به فال نیک می گیرم.. هر چند اگر خودمان را به سادگی نزنیم، در می یابیم که موضع فعلی جبهه اصلاحات، از سر انفعال و ناچاری است، نه صداقت و راستی.. و ائتلاف با کسی مثل روحانی، برای آن ها بهترین شیوه ی برگشت به قدرت است. اگر اصلاحات را دارای شیفت های گوناگون بدانیم، من در دَوَران بین محذورین، شیفت خاتمی را به شیفت میرحسین موسوی ترجیح می دهم، خصوصا خاتمیِ هاشمیزه شده، یعنی اصلاحاتی که مستقل نیست و برای إحیای خود به ردای هاشمی چنگ انداخته و تحت لوای او فشار از پایین را کنار گذاشته و به چانه زنیِ صرف رضایت داده است. به هر حال این نشانه های همگرایی و اعتدال که در جبین برخی از دوستان اصلاح طلب هویدا شده، امر مبارکی است..

نتیجه ای که به آن رسیده بودم این بود که جنبش سبز با افراط و بی تدبیری فاحشی که به سلب آسایش مردم و نقض قوانین مدنی منجر شد، راه را برای اصلاحات تنگ تر و تنگ تر کرد و بسیاری از افراد مجموعه ی اصلاح طلبی را به اپوزیسیون تبدیل کرد و آن ها را سوزاند. میرحسین تیربارهای نصب شده در میدان انقلاب را ندید و از بین رفتن همان آزادی جاری در جامعه که شاید مقداری از آن با تلاش دوستان خودش به بار نشسته بود را نفهمید. میرحسین با رهبری غیرمتمرکز و غیرمدبرانه (علاوه بر هزینه ای که بر ملت و نظام آوار کرد) اصلاحات را به معنای واقعی کلمه به حاشیه برد و منزوی کرد. جنبش سبز فضا را به حدی غبارآلود و متشنّج کرد که امروز، بعد از گذشت چهارسال، اصلاح طلبان با رأی آوری کسی مثل روحانی کلاهشان را به آسمان بیستم انداخته اند. دوستان اصلاح طلب به جای رجز خواندن، باید باور کنند که شرایطشان قبل از سال 88 در بدترین وجه از امروز مساعدتر بوده است.. اما میرحسین کار را به جایی رساند که امروز با همین مقدار تغییر فضا خوشحال اند و به بسط یدی در این قواره دلخوش اند.

وقتی جنبش سبز بعد از طی کردن یک مسیر هشت ماهه، به دور از هرگونه اعتدال و عقلانیت، و بر پایه ی لجاجت و خودرأیی، پایگاه مردمی خود را از دست داد، و حاکمیت بدون هیچ تزلزل و باجی در مقابل بدعت های غیرقانونی ایستاد و از رأی اکثریت مردم صیانت کرد، خواص اصلاحات نیز به تدریج از آرمان های جنبش فاصله گرفتند و علاوه بر اعترافات پنهانی به برخی مسائل (مانند واقعی نبودن ادعای تقلب) به رفتارهای منفعلانه روی آوردند. رفتار منفعلانه یعنی کاری که سید محمد خاتمی در انتخابات مجلس نهم انجام داد. آن روز، همه ی اصلاح طلبان انتخابات را تحریم کردند، خود خاتمی نیز در سکوت ضمنی (در برابر اعلام مجمع روحانیون، و اعلام حزب مشارکت که برادر خاتمی دبیر آن است+) این موضع را تأیید کرد و نیز گفت: «بنده از طرف کسی اظهارنظر نمی کنم اما فکر می کنم وقتی همه نشانه ها این است که نباید در انتخابات شرکت بکنیم شرکت در انتخابات معنا ندارد»، اما در تصمیمی ناگهانی به صورت کاملا حاشیه ای در یکی از روستاهای دماوند پای صندوق رفت و رأی داد. این حرکت، در انتخابات92 به موجی فراگیر در فضای رسانه ای (مثل موج فیس بوکی رأی می دهم) تبدیل شد تا زمینه ای باشد برای خروج اصلاحات از بن بست هایی که تنها دستاورد بیش فعالی جنبش سبز بودند.

این عقب نشینی ها به همین جا ختم نشد و اصلاحات بعد از درک هوشیارانه ی فضای انتخابات، گزینه ی خود را بر خلاف اکراه و دلخوری خود آن کاندیدا، کنار گذاشت و با هاشمی رفسنجانی ائتلاف کرد. از قضا به دلایل تعیین کننده ای چون تشتت و اختلاف اصولگرایان، حسن روحانی با بیش از نیمی از آرای مردم، به ریاست جمهوری رسید. کسی که از نظر مواضع سیاسی میانگینی است بین آقای هاشمی و آقای مهدوی کنی، یا شاید بتوان گفت فردی در مایه های آقای ناطق نوری؛ و نه خودش و نه اصلاح طلبان، او را اصلاح طلب نمی دانند.

این، یعنی برگشت از مسیری که میرحسین برای جنبش طراحی کرده بود اما نه در نیمه ی راه، که از بیراهه و در انتهای راه. یک مسیر عقلانی را می توان در عمود زمان ادامه داد و با استحکام طی کرد، اما موجی که با هیجان و افراط و غلبه ی هوی طراحی شود، طوفان می کند و هراس می آورد و ویران می کند و عاقبت فرو می نشیند.

[راه سبز ما یک مسیر عقلانی است و این یک بشارت است، زیرا نشان می‌دهد که ما تا انتها بر سر خواسته‌های خود مستحکم خواهیم ایستاد. اگر دچار تندروی و رفتارهای افراطی بودیم شک نکنید که با دستانی خالی از نیمۀ راه باز می‌گشتیم، زیرا افراط راه را برای تفریط باز می‌کند.]

میرحسین موسوی - بیانیه شماره 14

اما انتهای خنده آور داستان، شعارهای دانشجویان جنبش سبز در جشن پیروزی حسن روحانی بود که بعد از این همه شکست و خسارت در آرمان های جنبش می گفتند: «رأی مونو پس گرفتیم»!! اگر این شعار را روانشناسی کنیم، در می یابیم که پا به رکاب های جنبش سبز دیگر عزمی برای ادامه ی مسیر قبلی ندارند و آن را تمام شده تلقی می کنند.. تنها آرمانی که این روزها برای جنبش باقی مانده، رفع حصر شیخ و مهندس است که اگر این اتفاق نیز بیافتد، مسیر عقلانی جنبش با دستانی پر از دستاورد به سرانجام خواهد رسید!

طوفان اگر فرو بنشیند عجیب نیست

پایان بی دلیل دویدن نشستن است..

 

پ.ن

البته میان آقای خاتمی و آقای موسوی از نظر چشم انداز و اهداف تفاوتی وجود ندارد. اما نگاه عملیاتی شان متفاوت است. شاید بتوان فرق این دو را فرق میان پروسه و پروژه دانست. به قول سید محمد خاتمی: «اصلاحات پروژه نیست، پروسه است». این تا وقتی است که اصلاحات، انتخابات را تحریم نکند. در غیر این صورت نمی دانم که دیگر فرق این افراد با اپوزیسیون خارج از کشور و امثال گنجی و سازگارا چیست؟!

۲۰ تیر ۹۲ ۰ نظر

{قسمت اول یادداشت را مطالعه کنید}

ما اگر قرار است به یک زشتی بخندیم، این خندیدن باید درون خودش تشدید این زشتی را داشته باشد. اما اگر به جای تقبیح قبیح، از قبح آن بکاهیم، به رواج یک امر غلط و سست شدن آن چه مقدسات و ارزش ها می نامیم کمک کرده ایم. اگر مخاطب ما عامه ی مردم اند (و نه خصوص اندیشمندان و صاحب نظران)، و اگر سینما متعلق به بُعد حس و خیال است (و نه تفکر استدلالی)، پس برای زدودن هاله های تقدس و کمرنگ کردنشان نزد عوام، برخی از همین پلان ها، دیالوگ ها، یا متلک ها و شوخی های رسوایی کافی است. عجیب همین جاست که اگر سینما را صرفا وسیله ای برای بیان تفکرات و حرف های خودمان بیانگاریم، و زبان مخصوص و اقتضائاتش را در نیابیم، ممکن است گاهی با نقد یک زشتی، به آن مشروعیت بدهیم و تجویز و ترویجش کنیم. یک فیلم متظاهرانه و پر از شعار مذهبی هر چند با نیتی خالص و تعهّد انقلابی ساخته شده باشد، اما در برآیند کار، به سود مذهب نیست، اگر علیه اش نباشد.

 

۰۴ فروردين ۹۲ ۰ نظر

در توضیح این که: چرا «فیلمذهبی» نه فیلم است و نه مذهبی!

به بهانه ی اکران نوروزی فیلم رسوایی، آخرین ساخته­ ی مسعود ده­نمکی

 

ما شیخ و واعظ کمتر شناسیم

یا جام باده یا قصه کوتاه

 

سینما در تاریخ بیش از صدساله­ ی خود حاوی فیلم های متعدد و متنوعی بوده که از سبک های مختلف و الگوهای غیریکسانی پدید آمده اند. بررسی تمام این فیلم ها ممکن است اطلاعاتی درباره ی موجودیت سینما ـ و آن چه در متن واقع اتفاق افتاده است ـ به ما بدهد، اما برای دریافت ماهیت و فهم چیستی سینما لاجرم باید به خاستگاه فکری و اجتماعی سـینما یعنی بشر جدید و تمدن تکنولوژیک نظر کرد و بـدون توجه به این عقبه­ ی معرفتی، آن چه عائد ما می­شود افتادن در دام مشهورات و مقبولات غربی است. غرض من در این یادداشت، پرداختی جدی به ماهیت سینما نیست ـ که نه حرفه ی من است و نه تخصص من ـ، اما برای نقد اجتماعی فیلمی که این روزها روی پرده است و به تبعیت از شخصیت کارگردانش ـ که همواره چهره ای جریان ساز است ـ بُرد اجتماعی وسیعی را به دنبال دارد، به ناچار با استعانت از برخی مباحث سینمایی در پی نوشتن این سطور برآمدم.



۰۲ فروردين ۹۲ ۰ نظر

[نقدی بر موضوع ناشناسی های گروه موسوم به انصار حزب الله]

انسان می‌ایستد، می‌نشیند، می‌گوید، می‌خورد و می‌خوابد.. انسان «عمل» می‌کند، اما هر عملی برخاسته از اراده‌ای است، و هر اراده‌ای محتاج به شوق، و اشتیاق یا بر پایه‌ی بینش‌هاست یا بر شانه‌ی گرایش‌ها. ریشه‌ی هر عملی در انسان، یا علم او به مصالح و منافع عمل است، و یا میل او به لذت از عمل. به گونه‌ی اول «فعالیت‌های تدبیری» می‌گوییم و گونۀ دوم را «فعالیت‌های لذت‌محور» نامگذاری می‌کنیم. 

فعالیت‌های لذت‌محور مثل کارهایی که انسان از بچگی شروع می‌کند همگی مبتنی بر احساسات، خلقیات و غریزه‌اند: واکنش‌هایی که نشان می‌دهد، خشمی‌که بروز می‌دهد، خواسته‌هایی که دارد و… . این‌گونه فعالیت‌ها تا وقتی بریده از تدبیر و عقل بروز می‌کنند، هیچ ضمانتی برای درستی و شایستگی‌شان وجود ندارد. احساسْ تابعِ جذب و انجذاب است و هر جا کششی باشد، در انسان نیز گرایشی پدید می‌آید. البته این سنخ فعالیت‌ها را نمی‌توان از انسان گرفت، اما می‌توان به تعادل رساند. طبق نظام انسان‌شناسانه‌ی اسلام، فعالیت‌های لذت‌محور انسان باید تحت محکمه‌ی عقل قرار بگیرد و اساسا وجه فرق او با بقیه‌ی حیوانات در همین است. 

اما عقل اهل چون و چراست، اهل مصلحت‌سنجی و استدلال است. عقل اهم و مهم می‌کند، عقل از بین راه‌ها آسانترین و بی‌هزینه‌ترین و بازده‌ترین را انتخاب می‌کند.. در واقع این مهم‌ترین قسمت ماجراست که عقلْ پرسش‌گر است، و انتخاب‌گر. از همین رو تردید می‌افکند و باز می‌دارد. عقل را از عِقال گرفته‌اند و عِقال را عرب، برای زانوبند شتران به کار می‌برد.

از طرف دیگر، انسان آرمان‌خواه است، برای خودش باید و نباید دارد، اصول دارد، خط کش دارد.. برای انسانِ اصولی، چیزهایی به عنوان «ارزش» مطرح است و اگر این ارزش‌ها برخاسته از ایمان مذهبی و عشق به یک فرد باشند، چنان گرمی‌ و شوری در جان آدمی‌ می‌‌افکنند که تا آخرین قطره‌ی خونش و تا پایِ دار بر این آرمان‌ها پایداری می‌کند. زندگی در نظر چنین انسانی یک اثر زیبای هنری و بی‌«جهت» نیست که باید از آن لذت برد، بلکه زندگی یک معادله است، با تمام پیچیدگی‌های یک معادله‌ی چندمجهولی.. این انسان درد دارد، دغدغه دارد، اهل مطالبه و مبارزه است، برای آرمانش در هر میدانی تن به کار می‌دهد، سلاح بر می‌دارد، قلم به دست می‌گیرد، فریاد می‌زند و

ما به این انسانِ اصولی دردمند که گرایشات فطری آرمانخواهانه‌اش با ایمان مذهبی گره خورده و غیرت انقلابی در رگ‌هایش می‌جوشد در یک کلمه می‌گوییم «بسیجی» و تمام. سخن در چرایی این احساسات انقلابی نیست، که این بین من و مخاطب من، مسلّم و پذیرفته شده است و ذهن‌ها خالی از دلیل و برهان نیست.. بل سخن در عقلانیت و اعتدال آن است.

***

۰۸ آذر ۹۱ ۰ نظر

[فرهادی، دموکراسی، صلح و اسکار]

یکم ـ در طرفداری از صلح!

آمریکا به کشورهای خاورمیانه نیروی نظامی ‌اعزام کرده است، پایگاه‌های نظامی‌ آمریکا در بسیاری از کشورها فعال‌اند، آنجلینا جولی به عنوان سفیر صلح آمریکا از آوارگان عراق و افغانستان دیدن می‌کند (عکس‌ها در انتها) .. این‌ها نشان می‌دهد که کاخ سفید نگران صلح است!

اوباما برخلاف اعتراضات مردمش، همچنان در امور ایران از مشاوره‌ی مایکل لدین بهره می‌گیرد(+) | در سال ۲۰۰۹، جایزه‌ی صلح نوبل به باراک اوباما تعلق می‌گیرد | کشور او در زمان دریافت جایزه، درگیر دو جنگ رسمی ‌با کشورهای خاورمیانه است! | آمریکا از سال ۱۹۸۰ تاکنون به ۱۶ کشور جهان حمله‌ی نظامی ‌کرده است | اواخر سال ۲۰۰۹ اسرائیل در یک حمله سایبری و با هدف سیستم‌های صنعتی ایران، عملیات استاکس‌نِت [STUXNET +] را سازماندهی می‌کند و موجب اخلال در تاسیسات هسته‌ای نطنز می‌شود | در سال ۲۰۱۲ موج جدیدی از تحریم‌ها علیه ایران آغاز می‌شود | پژاک با سازماندهی بی‌سابقه به مرزهای غربی کشور هجوم می‌برد | اسرائیل بیش از پیش ایران را به حمله‌ی نظامی ‌تهدید می‌کند | و در ساختمان وزارت خارجه‌ی آمریکا همه‌ی گزینه‌ها روی میز است..

۰۱ مرداد ۹۱ ۰ نظر