دوستان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «واسطه‌در‎فیض» ثبت شده است


به مناسبت میلاد مسیح علیه‌السلام 

سورن کرکگور متنی فلسفی/ الهیاتی دارد در تبیین درک مسیحیان از عیسی که تجلی خداوند بر زمین بود. کرکگور در داستانی نمادین می گوید که روزی پادشاهی (نماد خداوند) عاشق دختر روستاییِ فقیری (نماد انسان) می شود. اما می داند اگر با جلال و جبروتش با او صحبت کند، دخترک می‌ترسد و از ترس خضوع و خشوع می‌کند. حتی اگر پادشاه از دخترک روستایی بخواهد به سادگی فرمان خواهد برد و به عقد پادشاه در خواهد آمد. اما در این صورت پادشاه تا آخر عمر نمی‌فهمد که آیا دخترک او را دوست دارد یا تنها مبهوتِ عظمتِ پادشاه است. به تعبیر کرکگور پادشاه باید این هم رتبه نبودن را بشکند و خود را هم مرتبه‌ی دخترک کند تا ببیند دختر عاشق او در لباسی محقر هم می‌شود یا نه. پس لباس گدایی می‌پوشد و می‌رود تا دختر را ببیند. این برداشت مسیحیان از مسیح است که از عرش به زمین آمد و شکنجه شد و صلیب بر دوش گرفت و به صلیب کشیده شد و خوار شد و بعد به آسمان بازگشت. آیا کسی به دنبال مسیحِ مصلوب و خون آلود و به زمین افتاده می‌رود؟ در انجیل هم بسیار آمده که عیسای مسیحیان به یارانش می‌گفت هر کس می‌خواهد با من بیاید هر چه دارد را بفروشد و به فقرا بدهد و صلیبش را با خود بیاورد. (به نقل از مرتضی هاشمی)

 

پ.ن

1. ظاهرگرایان مسیحی، که تجلّی و واسطه در فیض بودنِ انسان کامل را نفهمیدند، آن را به تثلیث و تجسد و شرک آلودند. کاری که ظاهرگرایان مسلمان هم با پیامبر و معصومین علیهم السلام در وجه سلبی‌اش انجام می‌دهند. 

وجه ایجابی: آن مسیحی‌ای که تجلّی را به معنی خدا بودنِ مسیح می‌گیرد و به آن قائل می‌شود. وجه سلبی: آن مسلمانی که تجلّی را به معنی خدا بودنِ پیامبر و امام زمان می‌گیرد و قائل به آن را تکفیر می‌کند.

 

2. این دو از نگاهی واحد، به دو موضع متفاوت می‌رسند. با همین نگاه است که اگر فقراتی از زیارت جامعه کبیره یا ابیاتی از برخی اشعار عارفانه را برایشان بخوانی، آن را غلوّ و کفرگویی می‌دانند.

 

3. در غرب، همین دریافت از تجسد خدا را نقطه‌ی عزیمت به اومانیسم قرار دادند. در عرفان اسلامی همه‌چیز از انسان آغاز می‌شود، مسیر توحید اساسا از جایی شروع می‌شود که انسان خودش را شهود می‌کند، «و أشهدهم علی أنفسهم ألست بربّکم قالوا بلی»، خدا جهان را برای انسان آفریده، و انسان را برای خودش. اما میان آن اومانیسم مسیحی با این انسان‌گرایی عرفانی فاصله‌ای هست از کفر تا توحید.


 

بشنوید | از آلبوم کارتوگرافر

 
۰۹ دی ۹۵ ۰ نظر

در باب ششم از جلد اول فتوحات مکیّه، محیی‌الدین درباره‌ی شروع خلق و اولین مخلوق و صادر اول سخن می‌گوید و نزدیک‌ترین موجود در قبول نور الهی را حقیقت محمّدی (صلی الله علیه و آله) می‌داند که عقل نامیده شده است. او اولین ظهور در عالم وجود است که حقیقت الهی در آن تعیّن پذیرفت و تجلّی کرد.

بعد از سخن درباره‌ی حقیقت ولایتِ حضرت محمد(ص) می‌گوید: و نزدیک‌ترین مردم به او، علی بن ابی‌طالب است که اسرار تمام انبیای الهی در او جمع است: و أقربُ الناس الیه علی‌ بن ابی‌طالب و سرّ الانبیاء أجمعین. [فتوحات مکیه 4 جلدی، ج 1، ص 119].

این چاپِ قدیمیِ 4 جلدی را «مکتبه دار الصادر» بیروت چاپ کرده است. کتاب فتوحات دارای دو نسخه‌ی مخطوط اصلی است که هر دو توسط خود ابن عربی نگارش شده و بعد رونویسی شده است (نسخه A و B). دکتر عثمان یحیی محقّق سخت‌کوش سوری با استفاده از نسخه‌ی B (که در موزه‌ی آثار اسلامی استانبول قرار دارد) و نسخه‌ی A و دو نسخه‌ی دیگر، یک تصحیح انتقادی از کتاب فتوحات را 30 سال قبل منتشر کرده که بسیار دقیق است.


آن‌چه بالاتر نقل کردیم، مربوط است به نسخه‌ی مخطوط دوم. اما در نسخه‌ی مخطوط اول (که توسط ابن عربی در سال 629 نگارش شده و دکتر عثمان یحیی آن را پایه‌ی تصحیح قرار داده است)، عبارت چنین آمده است:

و أقرب الناس الیه علی‌بن ابی‌طالب ـ رضی‌الله عنه ـ امام العالمین و سِرُ الانبیاء اجمعین. [فتوحات، چاپ عثمان یحیی، ج 2، ص 227]


این همان عبارتی است که مرحوم ملامحسن فیض کاشانی در کتاب «کلمات مکنونه ص181» آورده و آقا محمدرضا الهی قمشه‌ای نیز همین‌گونه نقل کرده است. اما در چاپ‌های فعلیِ فتوحات (به واسطه‌ی این‌که از روی مخطوط دوم نقل شده) تعبیر «امام العالمین» حذف شده است.

به هرحال، مخالفین فلسفه ترجیح می‌دهند به جای این تحقیقات و دقّت‌ها، خودشان را با یک سطر راحت کنند و بگویند: «فتوحات را سرچ کردیم! چنین عبارتی پیدا نکردیم!» 

۲۱ دی ۹۴ ۰ نظر