دوستان

عقل بر جنون استوار است و روشناییِ روز بر تاریکی شب. اهل جنون، ابرمردانی هستند جوینده روزنه‌‌ای از نور در دل ظلمات. عطشِ سوختن دارند تا تشنگان از پرتوی نور آنان سیراب شوند. گوهرشان می‌سوزد تا عاقلانِ سرگردان در دایره، از حیرت رهایی یابند. قربانی خودشان هستند. قربانی تمنایی بزرگ. تمنای شکستن پیله‌های سخت اهل زمانه که راهی باز شود برای آینده.

اهل جنون، منزه از عقل هستند و برتر از آن. اهل نارند و نور. اهل سوختن و ساختن. این آتشِ مبارک، گوارای وجودشان!


نقل قول | سید مهدی ناظمی

۱۶ آذر ۹۴ ۰ نظر

[بالاترین مصیبتى که بر اسلام وارد شد

همین مصیبت سلب حکومت از حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ بود

و عزاى او از عزاى کربلا بالاتر]

امام خمینی تیرماه 1350 در اعتراض به جشن های 2500 ساله شاهنشاهی، این سخن را خطاب به علمای نجف می‌گوید و می‌گوید: مسلمین باید برای همان پنج سال حکومت حضرت علی علیه السلام که بعد از یک دوره غصب طولانی به او رسید، باید برای او جشن بگیرند.. جشن برای عدالت، برای یک حاکم الهی.. برای حاکمی که سطح زندگی‌اش مثل مردم حتی پایین تر از مردم است، اما سطح روحی‌اش بالاتر از همه‌ی آفاق است. مردم برای چنین حکومتی جشن می‌گیرند.

عکس: تایپوگرافی هنرمندانه استاد مسعود نجابتی

۲۹ شهریور ۹۴ ۲ نظر

ناو آمریکا در آب‌های ایران بود، فرمانده‌اش تفاوت جنگنده‌ی نظامی و هواپیمای ایرباس را نمی‌فهمید.. رئیس جمهورش تفاوت عذرخواهی و اهدای مدال شجاعت را نمی‌فهمید | هواپیمای ائتلاف آمریکایی قرار بود به ارتش عراق کمک تسلیحاتی کند، اما سلاح‌هایش در اردوگاه داعشیان فرود می‌آمد | وقتی در آسمان سوریه پرواز می‌کرد، در جنگنده‌اش «صلح» انبار کرده بود.. نشانه می‌گرفت اما تفاوت اردوگاه تکفیری‌ها و چاه‌های نفت را نمی‌فهمید | نیروهای آمریکا در افغانستان لنگر انداختند تا طالبان را براندازند، اما فرماندهی که فرمان آتش می‌داد، تفاوت اجتماع نیروهای طالبان با یک عروسی را نمی‌فهمید | پارسال، وقتی مردمان بیشمار غزه توسط بمب‌‌های DIME و میخ‌های زهرآلود کشته می‌شدند، راه حل نهایی جان کری «خلع سلاح کامل» مبارزان فلسطینی بود! شاید تفاوت بمب فسفری و سنگ را نمی‌فهمید| وقتی هزار کودک یمنی به خاک می‌افتادند، اوباما عربستان را «محور صلح» در منطقه می‌نامید.. عربستان با نیروهای انصارالله مشکل داشت، اما تفاوت آشیانه‌ی نظامی و بیمارستان را نمی‌فهمید..

آمریکا هیچ وقت نتوانست تفاوت جنگ و صلح را بفهمد؛

هیچ وقت نتوانست طرف مظلوم را بگیرد؛

حتی نتوانست بی‌طرف بماند و صرفا رقّت‌انگیز باشد؛

دروغ‌ترین مرگ بر اسرائیل را کسانی گفتند که مرگ بر آمریکا را تخطئه کردند..

دنیا در آینده خواهد دید که ما چرا حتی زمانی که گرمِ مذاکره‌ی دیپلماتیک با آمریکا بودیم، دولت آمریکا را دولت متخاصم و دشمن می‌دانستیم. خواهد دید که ما در گذشته نمانده‌ایم.. گرفتار احساسات کور نشده‌ایم.. ضرورت زندگی عزتمندانه در زمان حال است که ما را به دشمنی با «دولت آمریکا» کشانده است.

فردا، روز قدس.. میعاد همه‌ی واقع‌بینان و آرمان‌خواهان جهان..


۱۳ تیر ۹۴ ۱ نظر

توضیحی در باب مسیحیزه کردن الهیات شیعی


[غدیر، تلاش مردی‌ست در اوج دموکراسی، که منصب بر حق خویش را به خاطر رأی مردم کنار می‌نهد و تا انتخاب مردمش، انتخاب خدا را پاسخ نمی‌گوید]. 

این جمله‌ای است که عدّه‌ای از طرفداران دکتر شریعتی دست به دست می‌کنند و به او نسبت می‌دهند. ولی من نمی‌دانم نویسنده‌اش چه کسی است. مسئله‌ام این است که تقابل میان مردم و خدا، چقدر اسلامی و چقدر مسیحی است؟! گوینده می‌توانست به جای ایجاد تقابل میان «مردم» و «خدا» (که شاید به انگیزه‌ی بالابردن بار خطابی مطلب طرح شده باشد) این گونه بگوید: «و تا رشد و بلوغ مردمش صبر کرد و از هیچ هدایت و تعلیم و ارشادی دریغ نکرد».


این جمله‌، من را یاد فیلم نوح ساخته آرونوفسکی انداخت. در این فیلم هم نوح (با بازی راسل کرو) به خاطر خواسته‌های خانوده‌اش، انتخاب خدا را پاسخ نداد و نافرمانی کرد. اگر دموکراسی غربی در چنین تقابلی با «فرمان خدا»ست، که هست، پس چه اصراری داریم آن ‌را روی علی بن ابیطالب پیاده کنیم؟ و اگر مراد از دموکراسی، صرفا پذیرش مردم است، دیگر چه نیازی بود این مسئله را روی یک تقابل بنیادین پهن کنیم؟! تقابلی که در فرهنگ اسلامی ریشه و مبنایی ندارد. 

گوینده اگر همان متن را ادامه می‌داد، طبیعتا در ادامه‌ی آن شور و حرارتِ مردم‌محورانه و بعد از مدح علی (ع)، باید امام حسین را ذمّ می‌کرد و می‌نوشت: تلاش حسین بن علی، غیردموکراتیک و هرج و مرج‌طلبانه بود!


در الهیات سیاسی شیعه، انتخاب خدا هیچ گاه «اکراه بر مردم» نیست. همین سکوتی که علی کرد، اطاعت خدا بود. وجود چنین تقابلی میان «خدا» و «مردم» اساسا برای دین ما و فرهنگ ما نیست. این چیزی است که در تطور اجتماعی/ تاریخیِ مسیحیّت پیدا شده و در قرون اخیر به آثار فکری و هنری مسیحیان راه پیدا کرده، اما بعضی از ذوق‌زدگانِ تازه به دموکراسی رسیده، همین را گرفته‌اند و در این‌جا قالب زده‌اند!

۲۶ فروردين ۹۴ ۰ نظر

هر حیوانی را که از دور بینی، ندانی که سگ و گرگ است یا آهو، ببین رو به سمت مرغزار و سبزینه است یا لاشه و استخوان؟! آدمی را نیز چون نشناسی، ببین به کدام سوی می رود.


نقل قول | مجالس سبعه - مولوی جلال‌الدین

۱۵ فروردين ۹۴ ۳ نظر

جنبش راه سبز (جرس) به پایان رسید. ++

دو سال قبل در یادداشتی نوشته بودم:

انتهای خنده آور داستان، شعارهای دانشجویان جنبش سبز در جشن پیروزی حسن روحانی بود که بعد از این همه شکست و خسارت در آرمان های جنبش می‌گفتند: «رأی‌مونو پس گرفتیم»!! اگر این شعار را روانشناسی کنیم، در می یابیم که پا به رکاب های جنبش سبز دیگر عزمی برای ادامه ی مسیر قبلی ندارند و آن را تمام شده تلقی می کنند.. تنها آرمانی که این روزها برای جنبش باقی مانده، رفع حصر شیخ و مهندس است که اگر این اتفاق نیز بیافتد، مسیر عقلانی جنبش با دستانی پر از دستاورد به سرانجام خواهد رسید!

۰۱ فروردين ۹۴ ۲ نظر

انسان‌های لطیف که از حجاب‌ها عبور کرده‌اند، رقیق القلب‌اند، با کوچکترین مناسبتی از اعتبارات دنیایی رها می‌شوند و به اصل‌شان بر می‌گردند.
هر کس که آیت الله یحیی انصاری شیرازی (رضوان الله علیه) را از نزدیک می‌شناخت، می‌دانست که تغییر حال و چهره‌اش، ادا و اطوار نیست، ارادی نیست و از انقلاب درونی‌اش حکایت می‌کند.

در این فیلم، اعضای هیئت علمی مجمع عالی حکمت (که همگی از اساتید برجسته حوزه‌ی قم اند) خدمت آیت الله انصاری شیرازی رسیده‌اند تا او را برای جلسه‌ای دعوت کنند. ببینید که آیت الله انصاری شیرازی از یک مدح و تعریف کوچکی که نسبت به او بیان می‌کنند چگونه منقلب می‌شود.

 

 

 

۲۹ دی ۹۳ ۰ نظر

یکی از نسبت‌های ناروایی که به ابن عربی می‌دهند، این است که او شیعیان را خوک دانسته است! مرحوم محدث نوری(ره) عبارتی در این زمینه دارد که با بی‌دقّتی‌هایی همراه است. من در اینجا با استفاده از نکاتی که علامه سید محمدحسین طهرانی در کتاب روح مجرّد آورده، و با استفاده از عبارات خود ابن عربی، توضیح می‌دهم که این نسبت، نارواست؛ و نهایتا با عبور از بیانِ علامه طهرانی، احتمالات دیگری را مطرح می‌کنم که نشان می‌دهد این نقل قول، تنها دست‌مایه‌ی تخریب شخصیت ابن‌عربی بوده و به هیچ وجه نشانه‌ی دشمنی او با شیعیان نیست. 

۲۲ دی ۹۳ ۰ نظر

تنها بنایی که اگر بلرزد، محکم‌تر می‌شود ... دل است. *

حقیقت‌هایی هستند، که تلخ‌اند، حزن‌آورند، دل آدم با شنیدن‌شان هرّی می‌ریزد

ذکر برخی از مصیبت‌ها دل آدم را می‌لرزانند، اما

تنها بنایی که اگر بلرزد، محکم‌تر می‌شود ... دل است.

 

نسخه‌­ی طبیب دل‌شناس:

برای محکم شدن دل‌هایتان، روضه­‌ی اباعبدالله، هفته‌ای یکبار.. و اگر نتوانستید، دهه اول محرم ترک نشود +. به دل‌تان نگاه کنید و سعه‌ی روحی‌تان؛ اگر إقبال داشت، بیشتر بدهید و اگر إدبار داشت، تحمیلش نکنید. **

 

* منقول از رمانِ رضا امیرخانی.

** برگرفته از وصیت‌نامه‌ی سیدعلی آقای قاضی (ره).



ذکر و یادآوری مصیبت، اگر همراه با ظرافت‌ها و لطافت‌هایش انجام بگیرد، کمترین چیزی که از آن عاید انسان می‌شود، پالایش و افزایشی درونی است.. اگر اعتدال و شاکله‌اش حفظ شود و اگر مداح در تصویرسازی و مطابقت الحان با معانی و به کارگیری واژه‌ها و فراز و فرودش اندازه نگه دارد و به قاعده از صحنه‌های تراژیک خرج کند، این روضه‌ها ازدیاد عشق را نتیجه می‌دهد، خشکیِ روزمرّگی در روابط انسانی و اجتماعی را می‌شکند، محبت پدر به فرزندش، حمیّت و غیرت، ایثار و صداقت، و بالاخره حبّ ولی خدا را در قلب مستمع زنده نگه می‌دارد.

 

اینها نه در کتاب‌ها پیدا می‌شوند و نه عقل معاش به آن‌ها دسترسی دارد ..

این دل، باید بلرزد تا محکم شود.

 

با مهیّا شدن این فضای سخت‌افزاری، زمینه مساعد می‌شود تا تحوّل نرم‌افزاری رخ بدهد، بعضی از انقلابات روحی شکل بگیرد و تخلیه و تحلیه‌ای که هدف تهذیب و خودسازی است، اتفاق بیافتد.

همه‌ی آن‌چه آمد، جوانب فردیِ ماجراست. علاوه کنید که این مجالس، تعظیم شعائر الهی‌اند و پاسداری از خونِ امام حسین، پاسداری از مبارزه و جهاد و دین خداست. و این خودش باب توفیقات بزرگی را بر انسان باز می‌کند.

۰۸ دی ۹۳ ۲ نظر

یه عدّه هم هستند که از هرچیزی بِرَند خارجیشو انتخاب می کنن! 

برای اینا آدم انقلابی هم، خارجی‌شو عشقه!! 

 

 

۰۷ آذر ۹۳ ۱ نظر