1. [تلاش برای وحدت نظری این دو جریان بیهوده است]
اصلاح طلبی تنها فرم نیست.. بلکه همواره دارای محتوای دموکراسیخواهی بوده است. همین محتواست که با اصولِ اصولگرایی تزاحم پیدا کرده و این شکاف را شکل داده است. خط قرمز اصولگرایان، تفسیری از دموکراسی است که با سکولاریسم مماسّ میشود. خط قرمز اصلاحات نیز تفسیری از اسلام است که به نقض دموکراسی میانجامد.. اصلاحطلبان، اصول خود را دارند و اصولگرایان منش خود را.. اگر سخن از سازش است، تنها تاکتیکی است بر سر منافع متقابل؛ اما هر گونه تلاشی برای آشتی مبنایی این دو جریان، بیهوده است..
2. [تلاش برای وحدت عملی بدون التزام به حکم ولی فقیه بی معناست]
در ظرف واقعیّت اجتماعی ـ نه بر سیاههی کاغذ ـ آدمها میآیند و میروند، گروهها منحل میشوند و انشعاب میکنند، نامها تغییر میکنند و به روز میشوند.. اما تقابل و اصطکاک این دو جریان کلی همواره نمودار است. هنر ولی فقیه در جامعهی دینیِ مردمسالار برقراری همین وحدت (سیاسی/ اجتماعی) در عین کثرت (فکری/ فرهنگی) است. وحدتی که بدون التزام عملی به حکم ولی فقیه دیگر معنایی نخواهد داشت.