دوستان

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام علی» ثبت شده است


در باب ششم از جلد اول فتوحات مکیّه، محیی‌الدین درباره‌ی شروع خلق و اولین مخلوق و صادر اول سخن می‌گوید و نزدیک‌ترین موجود در قبول نور الهی را حقیقت محمّدی (صلی الله علیه و آله) می‌داند که عقل نامیده شده است. او اولین ظهور در عالم وجود است که حقیقت الهی در آن تعیّن پذیرفت و تجلّی کرد.

بعد از سخن درباره‌ی حقیقت ولایتِ حضرت محمد(ص) می‌گوید: و نزدیک‌ترین مردم به او، علی بن ابی‌طالب است که اسرار تمام انبیای الهی در او جمع است: و أقربُ الناس الیه علی‌ بن ابی‌طالب و سرّ الانبیاء أجمعین. [فتوحات مکیه 4 جلدی، ج 1، ص 119].

این چاپِ قدیمیِ 4 جلدی را «مکتبه دار الصادر» بیروت چاپ کرده است. کتاب فتوحات دارای دو نسخه‌ی مخطوط اصلی است که هر دو توسط خود ابن عربی نگارش شده و بعد رونویسی شده است (نسخه A و B). دکتر عثمان یحیی محقّق سخت‌کوش سوری با استفاده از نسخه‌ی B (که در موزه‌ی آثار اسلامی استانبول قرار دارد) و نسخه‌ی A و دو نسخه‌ی دیگر، یک تصحیح انتقادی از کتاب فتوحات را 30 سال قبل منتشر کرده که بسیار دقیق است.


آن‌چه بالاتر نقل کردیم، مربوط است به نسخه‌ی مخطوط دوم. اما در نسخه‌ی مخطوط اول (که توسط ابن عربی در سال 629 نگارش شده و دکتر عثمان یحیی آن را پایه‌ی تصحیح قرار داده است)، عبارت چنین آمده است:

و أقرب الناس الیه علی‌بن ابی‌طالب ـ رضی‌الله عنه ـ امام العالمین و سِرُ الانبیاء اجمعین. [فتوحات، چاپ عثمان یحیی، ج 2، ص 227]


این همان عبارتی است که مرحوم ملامحسن فیض کاشانی در کتاب «کلمات مکنونه ص181» آورده و آقا محمدرضا الهی قمشه‌ای نیز همین‌گونه نقل کرده است. اما در چاپ‌های فعلیِ فتوحات (به واسطه‌ی این‌که از روی مخطوط دوم نقل شده) تعبیر «امام العالمین» حذف شده است.

به هرحال، مخالفین فلسفه ترجیح می‌دهند به جای این تحقیقات و دقّت‌ها، خودشان را با یک سطر راحت کنند و بگویند: «فتوحات را سرچ کردیم! چنین عبارتی پیدا نکردیم!» 

۲۱ دی ۹۴ ۰ نظر

توضیحی در باب مسیحیزه کردن الهیات شیعی


[غدیر، تلاش مردی‌ست در اوج دموکراسی، که منصب بر حق خویش را به خاطر رأی مردم کنار می‌نهد و تا انتخاب مردمش، انتخاب خدا را پاسخ نمی‌گوید]. 

این جمله‌ای است که عدّه‌ای از طرفداران دکتر شریعتی دست به دست می‌کنند و به او نسبت می‌دهند. ولی من نمی‌دانم نویسنده‌اش چه کسی است. مسئله‌ام این است که تقابل میان مردم و خدا، چقدر اسلامی و چقدر مسیحی است؟! گوینده می‌توانست به جای ایجاد تقابل میان «مردم» و «خدا» (که شاید به انگیزه‌ی بالابردن بار خطابی مطلب طرح شده باشد) این گونه بگوید: «و تا رشد و بلوغ مردمش صبر کرد و از هیچ هدایت و تعلیم و ارشادی دریغ نکرد».


این جمله‌، من را یاد فیلم نوح ساخته آرونوفسکی انداخت. در این فیلم هم نوح (با بازی راسل کرو) به خاطر خواسته‌های خانوده‌اش، انتخاب خدا را پاسخ نداد و نافرمانی کرد. اگر دموکراسی غربی در چنین تقابلی با «فرمان خدا»ست، که هست، پس چه اصراری داریم آن ‌را روی علی بن ابیطالب پیاده کنیم؟ و اگر مراد از دموکراسی، صرفا پذیرش مردم است، دیگر چه نیازی بود این مسئله را روی یک تقابل بنیادین پهن کنیم؟! تقابلی که در فرهنگ اسلامی ریشه و مبنایی ندارد. 

گوینده اگر همان متن را ادامه می‌داد، طبیعتا در ادامه‌ی آن شور و حرارتِ مردم‌محورانه و بعد از مدح علی (ع)، باید امام حسین را ذمّ می‌کرد و می‌نوشت: تلاش حسین بن علی، غیردموکراتیک و هرج و مرج‌طلبانه بود!


در الهیات سیاسی شیعه، انتخاب خدا هیچ گاه «اکراه بر مردم» نیست. همین سکوتی که علی کرد، اطاعت خدا بود. وجود چنین تقابلی میان «خدا» و «مردم» اساسا برای دین ما و فرهنگ ما نیست. این چیزی است که در تطور اجتماعی/ تاریخیِ مسیحیّت پیدا شده و در قرون اخیر به آثار فکری و هنری مسیحیان راه پیدا کرده، اما بعضی از ذوق‌زدگانِ تازه به دموکراسی رسیده، همین را گرفته‌اند و در این‌جا قالب زده‌اند!

۲۶ فروردين ۹۴ ۰ نظر

در دیدارهای رهبری، دو عکس از امام خمینی در اتاق نصب شده است. اولی بالای سر خود حضرت آقا و رو به روی دیدارکنندگان، دومی پشت دیدارکنندگان و رو به روی آقا. پایین عکس دوم، تابلویی نصب شده که این حدیث را با خط ثلث در برگرفته است:

مَن نصب نفسَه للنّاس إماما فلیَبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره و لیَکُن تأدیبُه بسیرته قبل تأدیبِه بلسانِه و معلِّمُ نفسِه و مودِّبُها أحقّ بالاجلال من معلّم الناس و مودّبهم

امام علی علیه السلام - غررالحکم


۱۸ مهر ۹۳ ۱ نظر

dardvareh.ir

۱۶ مرداد ۹۱ ۰ نظر

یکی از حدوسط های مخالفت با فلسفه این است که حکما آیات قرآن را ناخواسته تفسیر به رأی می‌­کنند و ما بدون حجاب فلسفه، با فهم ناب و خالص سراغ آیات قرآن و احادیث می­‌رویم! از این مسئله که بگذریم سوال این است که اگر ما فلسفه را کنار گذاشتیم، آیا دیگر فهم‌مان خالص، بی شائبه و بدون پیش­فرض است؟ آیا رسوبات عرفی و حجاب­‌های حس و خیال در فهم ما دخیل نیستند؟ آیا شرایط زمانی و مکانی صدور کلام (جامعه‌­ی عرب صدر اسلام) در آن دخیل نیست؟ آیا واسطه‌گری الفاظ عرب در تفسیر ما دخیل نیستند؟ عده‌­ای از همین آقایان مخالف فلسفه، اندیشه‌­های عمیق را کنار گذاشته و با اقوال ادبی سیبویه، ابن هشام، ابن عصفور و صرفا با ابزار ادبیات عرب (که متوقّف بر سماع­ است) خواسته‌­اند قرآن را تفسیر کنند. در حالی که الفاظ عربی نهایتا ما را به فهم متعارف و عامیانه و ظواهر قرآن می‌­رسانند، نه بیشتر. اگر این است پس این همه ترغیب برای تدبّر در باطن آیات و روایات (در حدّ فهم بشر) برای چیست؟

علامه طباطبایی می‌­گوید اولین کسی که الفاظ عربی را برای بیان مقاصد فلسفی به کار گرفت، امیرالمومنین علی علیه السلام بـود، مقاصـدی که در الفاظ عـربی نمی‌­گنجند و برای فهمشان، باید از رسوبات عرفی و حجاب استعمال متعارف گذر کرد، زیرا معانی شایع از پشت پرده‌­ی تعیّنات مادّه و با انس به خصوصیّات محسوس استعمال شده‌­اند. در کلام حضرت امیر سخنانی هست مثل «منعتها منذ القدمة، و حمتها قد الأزلیّة، و جنبتها لو لا التکملة»؛ «إن قیل: کان، فعلى تأویل أزلیّة الوجود، و إن قیل: لم یزل، فعلى تأویل نفی العدم»؛ «واحد لا من عدد، دائم لا بأمد»؛ و الفاظی مثل حقیقت، قوّه، استعداد، علت و معلول، نفس، أزل، کمال و الفاظ دیگر..

 

مشروح عبارت علامه طباطبایی را بخوانید.

۲۰ ارديبهشت ۹۰ ۰ نظر