اگر درهای ادراک باز میشد
هر چیز همانطور که هست بر انسان ظاهر میشد، لایتناهی
ویلیام بلیک
در این یادداشت بدون توجه به مسائلِ مربوط به نقد سینمایی -یعنی فرم، فیلمنامه، شخصیتپردازی و غیره- صرفاً با نگاهی مروری و روایتمحور به بخشهایی از فیلمِ دکتر استرنج (2016) میپردازم. شاید لازم باشد یادآوری کنم که این فیلم، همانند برادر بزرگترش ماتریکس، همانقدر که در جلوههای ویژۀ بصری جالب توجه است اما به لحاظ فرمِ سینماییْ فیلمی ضعیف و دچار دیالوگزدگی و نمادبازی است، و از قضا من با همین دیالوگها و نمادها کار دارم نه با خودِ فیلم. دستمایه قراردادنِ این روایتِ سینمایی در واقع بهانهای است برای طرح دغدغههایی فلسفی و تأمل دربارۀ چند پرسش مهم. روایت فیلم در اینجا نه موضوعی برای نقد هنری و زیباییشناسانه بلکه صرفاً یک مورد مطالعاتی است.
تخمین زمان مطالعه: 17 دقیقه