یکم. با روش نقلی نمیتوان بر 180 درجه بودن زوایای داخلی مثلث دلیل آورد، زیرا این مسئلهای عقلی و ریاضی است.
دوم. با روش استقرای ریاضی نمیتوان تعداد جنگهای اسکندر مقدونی را حدس زد.. زیرا این مسئلهای نقلی و تاریخی است.
سوم. با روش عقلی محض نمیتوان به این رسید که از ترکیب کلر و سدیم، نمک طعام به دست میآید.. زیرا این پدیدهای تجربی است.
چهارم. با روش تجربی نمیتوان مبدأ و مقصد عالَم را اثبات کرد؛ نمیتوان در باب وجود خدا، ضرورت علّی/ معلولی و حقایق ریاضی اظهار نظر کرد. زیرا اینها مسائلی عقلی و ماورای تجربه و حساند.
***
این روش است که میانداری میکند؛ این روش است که حوزه و گسترهی ورود به محتوا را مشخص میکند.
یک فیلسوف بما هو فیلسوف، نفیا و اثباتا نمیتواند درباره مسائل تاریخی و نقلی اظهار نظر کند. به همین ترتیب یک پزشک جرّاح، یک متخصص بیولوژیست، یک حقوقدان، یک شاعر و ادیب، یک استیون هاوکینگ، یک ریچارد داوکینز و خلاصه یک غیرفیلسوف نمیتواند و نباید در باب وجود خدا (نفیا و اثباتا، به تصدیق یا به انکار) اظهار نظر کند.
روش تجربی تنها به فیزیک دسترسی دارد، نه بیشتر.. این روش عقلی یا مکاشفهی حضوری است که میتواند به لایههایی از متافیزیک دست پیدا کند و بس. یعنی حتی اگر قرار باشد خدا انکار شود این شأن «آزمون و خطای تجربی» نیست..