[چیزهایی که دیده نمیشوند
ترسناکتر از چیزهایی هستند که دیده میشوند]
این حفرهی روانی انسان، باعث تحریک وهم و خیال میشود و از
همین جهت، پایهی «تعلیق» در سینما قرار گرفته است. این روزها تعلیق به معنای هر چیزی
از پیشبینی تا هیجان تعبیر میشود.. اما بر اساس تعریفی که هیچکاک از «تعلیق» ارائه
میکرد، مخاطب باید چیز وحشتناکی را بداند که بازیگر آن را نمیداند!
پ.ن 1: در روایات داریم
که «الناس اعداء ما جهلوا».. مردم، دشمن چیزی هستند که نمی شناسند و نمی فهمند. انسان از چیزی که نمیبیند و درک نمیکند میترسد. به همین خاطر باز در روایات داریم که فرمودند: هرگاه از
واقعهای ترسیدی، خودت را درون آن بیانداز، زیرا تنها راه غلبه بر ترس و رهایی
از وهم، دیدن واقعیّت (بصیرت) و رو به رو شدن با آن است.
پ.ن 2: حالا که چند سال
از ساخته شدن «جدایی نادر از سیمین» میگذرد و احساسات طرفداران جنجالی این فیلم تهنشین شده است، راحتتر میتوان از نقاط ضعفش صحبت کرد. فرهادی تعلیق در سینما را اساسا
رعایت نکرده بود.. او برای ایجاد تعلیق، قسمتی از داستان (تصادف راضیه) را کات کرده
بود.. اتفاقی که بازیگر میدانست اما مخاطب نمیدانست.. در حالی که تعلیق دقیقا عکس
این روند است.
در فیلم نباید با دخالت بیرونی و فرمایش کارگردان چیزی از داستان
حذف شود، بلکه هر عنصر و اتفاقی باید از دل شخصیتها بجوشد. تعلیق، یعنی اتفاقی را
مخاطب بداند، که بازیگر نمیداند.. این شرط اساسی برای سهیم شدن مخاطب در فضای قصه
است. برای حضور در کنشها و واکنشهای شخصیتهای داستان.. برای این که خودش را وسط
معرکه قرار دهد و با شخصیّتها «زندگی» کند.