د ر د و ا ر ه

درد را از هر طرف که بخوانی درد است
دوشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۳۸ ق.ظ

وحدت در عین کثرت

1. [تلاش برای وحدت نظری این دو جریان بیهوده است]

اصلاح طلبی تنها فرم نیست.. بلکه همواره دارای محتوای دموکراسی‌خواهی بوده است. همین محتواست که با اصولِ اصولگرایی تزاحم پیدا کرده و این شکاف را شکل داده است. خط قرمز اصولگرایان، تفسیری از دموکراسی است که با سکولاریسم مماسّ می‌شود. خط قرمز اصلاحات نیز تفسیری از اسلام است که به نقض دموکراسی می‌انجامد.. اصلاح‌طلبان، اصول خود را دارند و اصولگرایان منش خود را.. اگر سخن از سازش است، تنها تاکتیکی است بر سر منافع متقابل؛ اما هر گونه تلاشی برای آشتی مبنایی این دو جریان، بیهوده است..

2. [تلاش برای وحدت عملی بدون التزام به حکم ولی فقیه بی معناست]

در ظرف واقعیّت اجتماعی ـ نه بر سیاهه‌ی کاغذ ـ آدم‌ها می‌آیند و می‌روند، گروه‌ها منحل می‌شوند و انشعاب می‌کنند، نام‌ها تغییر می‌کنند و به روز می‌شوند.. اما تقابل و اصطکاک این دو جریان کلی همواره نمودار است. هنر ولی فقیه در جامعه‌ی دینیِ مردمسالار برقراری همین وحدت (سیاسی/ اجتماعی) در عین کثرت (فکری/ فرهنگی) است. وحدتی که بدون التزام عملی به حکم ولی فقیه دیگر معنایی نخواهد داشت.



نوشته شده توسط
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

دوستان

وحدت در عین کثرت

دوشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۳۸ ق.ظ

1. [تلاش برای وحدت نظری این دو جریان بیهوده است]

اصلاح طلبی تنها فرم نیست.. بلکه همواره دارای محتوای دموکراسی‌خواهی بوده است. همین محتواست که با اصولِ اصولگرایی تزاحم پیدا کرده و این شکاف را شکل داده است. خط قرمز اصولگرایان، تفسیری از دموکراسی است که با سکولاریسم مماسّ می‌شود. خط قرمز اصلاحات نیز تفسیری از اسلام است که به نقض دموکراسی می‌انجامد.. اصلاح‌طلبان، اصول خود را دارند و اصولگرایان منش خود را.. اگر سخن از سازش است، تنها تاکتیکی است بر سر منافع متقابل؛ اما هر گونه تلاشی برای آشتی مبنایی این دو جریان، بیهوده است..

2. [تلاش برای وحدت عملی بدون التزام به حکم ولی فقیه بی معناست]

در ظرف واقعیّت اجتماعی ـ نه بر سیاهه‌ی کاغذ ـ آدم‌ها می‌آیند و می‌روند، گروه‌ها منحل می‌شوند و انشعاب می‌کنند، نام‌ها تغییر می‌کنند و به روز می‌شوند.. اما تقابل و اصطکاک این دو جریان کلی همواره نمودار است. هنر ولی فقیه در جامعه‌ی دینیِ مردمسالار برقراری همین وحدت (سیاسی/ اجتماعی) در عین کثرت (فکری/ فرهنگی) است. وحدتی که بدون التزام عملی به حکم ولی فقیه دیگر معنایی نخواهد داشت.

نظرات  (۵)

در باب کامنت آخر نظری ندارید؟
پاسخ:
چه نظری می تونم داشته باشم؟!
۱۷ شهریور ۹۳ ، ۱۰:۱۹ سید مجتبی امین
متن خیلی خوبی بود.
شفاف، کامل و خلاصه.
به نظرم تنها ملاکی که می تون برای خود و غیر خودی کردن بیان کرد همین التزام عملی به ولایت فقیه است و البته نظام با همه ی ابعادش نمی تواند نقض این اصل را برتابد چه از آن هایی سر بزند که از حیث نظری قریب تر هستند چه آن ها که غریب تر.
هیچ اشکالی ندارد اصولگرایان قرائت خاصی داشته باشند از اندیشه ی دینی چرا که اساسا این خاصیت ایدئولوژی است چالش زمانی بوجود می آید که عده ای با هر قرائتی به دنبال نقض همان خط قرمزی است که فرمودید همه ی قرائات را در کنار یک دیگر جمع می کند. 
رفتار غالب اصلاح طلبان در سال 88 هم غیر عقلایی بود و هم نقض این اصل و به تبع قانون اساسی. به همین خاطر چالش آفرین شد.
ساحت نظر تا وقتی نظر است می تواند حتی سکولار باشد ولی اگر بخواهد به عنوان یک استراتژی در ساختار و حاکمیت سیاسی اعمال شود باید در چارچوب همان التزام عملی قرار گیرد. رفتار غلط امثال دکتر سروش و آقای کدیور و حتی آیت الله منتظری و امثالهم از منظر دینی توجیهی ندارد به همین خاطر امام خمینی به آقای منتظری توصیه کردند وارد مسائل سیاسی نشوند برخلاف رویه ی ایشان که تشویق به فعالیت سیاسی می کنند.
از عجیب ترین تناقضاتی که در عالم وجود دارد این است که در کشوری که یک کاندیدا رسما شعار انتخاباتی اش را تغییر قانون اساسی قرار می دهد تهمت خفقان و غیر دموکراتیک زده می شود و البته تا اینجا قابل تحمل است ولی این که او به قانون تمکین نکند و در عمل نظر مراجع ذی صلاح قانونی را پیرامون نتیجه ی انتخابات نپذیرد و از طرق قانونی اعتراض خود را پیگیری نکند فاقد توجیه عقلایی است.
با همه ی این ها به نظرم بستر تعدی از خط قرمز (عدم التزام عملی به ولایت فقیه) در عقبه ی تئوریک اصلاحات فراهم تر است چرا که انسان تا تصور مصلحت و تصدیق مصلحت نکند شوق برای انجام فعلی ندارد و این مکانیسم فعل اختیاری انسان است و لابد منه است.
پاسخ:
ممنون. این قسمت برایم برجسته بود که رفتارهای گفته شده علاوه بر این که مستند عقلایی ندارند، از منظر دینی هم توجیهی ندارند. شاید به همین خاطر آیت الله محمدرضا گلپایگانی خطاب به آیت الله خامنه ای نوشت: من اگر خلافی در شما دیدم تذکر می دهم، اگر تغییر دادید که خوب، اگر تغییر ندادید تضعیف شما را حرام می دانم.
سلام
حواشیش پررنگ تر از متنش بود
و من الله توفیق!
پاسخ:
جنابعالی هم به جای اینکه بر حواشی بیفزایید متن را ملاحظه می فرمودید.
خطاب به سید محتبی امین
شما هم از جمله دوستانی هستید که زیبا و قاعده مند می اندیشید و می نویسید. مصطفی عزیز هم. خطابم در این کامنت به شما از آن روست که تقریبا با تمام نوشته شما موافقم. اما یک نکته بسیار ظریف وجود دارد. اگر مثلا بر فرض محال مجریان قانون اساسی گرفتار دور مصرح بشوند و امکان تغییر قانونی و دموکراتیک اصولی از قانون اساسی را فراهم نکنند باید چه کرد؟
ثانیا: بزرگانی از دین شناسان ما مخالفت عملی با ولایت فقیه را هم خلاف دین نمی دانند. ممکن است من با آنها همداستان نباشم. اما این عده در میان بزرگان دین شناسی کم نیستند.
۲۳ شهریور ۹۳ ، ۱۰:۵۹ سید مجتبی امین
خطاب به امیر جان
پیرامون سوال اول: خود قانون اساسی برای این مسئله راه حل دارد و آن هم اصل 98 قانون اساسی است که تفسیر آن را به عهده ی شورای نگهبان گذاشته است و اوست که باید قضاوت نهایی را پیرامون مسائل اختلافی از جمله مرجحات داشته باشد و هیچ راه حلی غیر از اجرای اصل 177 قانون اساسی هم نمی توان فرض کرد چرا که در این صورت مبتلا به وسیله ی غیر قانونی برای اجرای قانون خواهیم شد و این خود نقض غرض است.
پیرامون سوال دوم:
 اجماع فقهای شیعه در تبعیت از حکم فقیه در فقه وجود دارد و نظر این دوستان (بر فرض  آنچه مرقوم داشتید) خلاف اجماع است و از حجیت ساقط است. اختلاف البته امکان دارد در مصداق باشد که آن هم زمانی که مصالح نظام اجتماعی مسلمین در خطر باشد باید مراعات شود (همانطور که در سیره ائمه هم بوده) قانون اساسی و متون بالادستی که سنگ بنای روابط و خطوط قرمز است مبتنی بر ماحصل اجماع باید باشد که البته غیر از این نیز غیر عقلایی است. 

این موضوع واقعا بحث قابل استفاده و مهمی است و من خودم همچنان در مسیر یادگیری هستم و آنچه نوشتم اگرچه ممکن است مصداق گنده گویی باشد ولی فرصت نقد دیگران این بی پروایی را در من ایجاد می کند.

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">