دوستان

تا این لحظه 450 نفر در غزه شهید شده‌اند، 3500 نفر مجروح، چندهزار آواره و 660 خانه که با خاک یکسان شده‌اند. الان اصلا صحبتم سر اینها نیست.. الان نمی‌خواهم از بمب‌های دایم (DIME)، از به کارگیری گاز سارین در بیت حانون، و از ابعاد اتفاقات «الشجاعیه» سخن بگویم و از این‌که هواپیماهای اسرائیلی کیلو کیلو میخ (+++) روی سر مردم پرتاب کرده است.. مردمی که هفت سال است به جرم اینکه پدر و مادرشان فلسطینی بوده و در غزه متولد شده‌اند، در محاصره‌اند ..

الان فقط می‌خواهم بگویم که از این 450 شهید، بیش از 112 نفرشان کودک بوده‌اند.. در برابر یک رژیم کودک‌کش، کمترین چیزی که آدم باید داشته باشد، نفرت است.. عده‌ای از این هم دریغ می‌کنند!

وقتی سازمان ملل و مدعیان حقوق بشر، این‌گونه در مقابل این فجایع خفقان گرفته‌اند، با خودم فکر می‌کنم سخیف‌ترین کار و تلخ‌ترین شوخی که یک دانشجو می‌تواند با خودش بکند، جدی گرفتن مبانی تئوریک و مباحث آکادمیکی است که در دانشگاه‌ها به اسم فلسفه و حقوق به خورد او می‌دهند.

من با تمام وجود، آن لات بی‌سروپای عوامِ بی‌سواد و لامذهب را ترجیح می‌دهم، که رسما هیچ چیز بارش نیست اما یک جو وجدان برایش مانده است. او را ترجیح می‌دهم چون نه اومانیسم و حقوق بشر می‌فهمد، نه ژئوپلتیک خاورمیانه و نه پروتکل‌های یهود.. اما می‌فهمد که بی‌طرفی میان ظالم و مظلوم، نه بی‌طرفی است و نه روشنفکری.. اسمش چیز دیگری است.

 

عکس: اینها کودکانی هستند که در بمباران سفاکانه‌ی «الشجاعیه» پدر و مادرشان کشته شدند+ . همین


۰۵ مرداد ۹۳ ۱ نظر

[هر گزینه‌ای جز مقاومت، دور از واقع‌بینی است]

راه حل، همان توازن تهدید است. اسرائیل اگر احساس کند حماس و جهاد اسلامی تهدید بالفعل برای اسرائیل هستند، غلط می‌کند دیگر سرخود به غزه حمله کند. مقاومت باید قوی‌تر شود تا صلح پایدار به وجود آید. اقتضای رئالیسم همین است.

ما اگر پراگماتیست باشیم هم باید بفهمیم که در مقابل اسرائیل، تنها مقاومت است که مفید فایده است.. من وقتی مقاله­‌ی گیدیون لوی در روزنامه هاآرتص(*) رو می‌خونم، باز به گزینه مقاومت می‌رسم.. اما روشنفکرمآب‌های ما با تمسّک به همین اطلاعات، نسخه‌­ی سازش برای حماس می پیچند! بروید ببینید که مجری بی‌بی‌سی از انتشار این مقاله دنبال چیست؟ بگذار 60 سال دیگر بگذرد.. شاید آن روز خیلی‌ها بفهمند که بی‌خاصیّت‌ترین ژست‌ها، همین قیافه‌ای بوده که امثال اصـغر فرهادی در این شـرایط می‌­گرفته‌اند+. شاید آن روز به عدم صـداقت و وجـود حـماقت در بی­‌طرفی‌های سکولار پی‌­ببرند.

***

هر اندازه جنگ غزه ادامه پیدا می‌کند، کاملا به زیان اسرائیل است. اسرائیل شدیدا دنبال آتش‌بس است، ولی مقاومت، شروطی پیش گذاشته..

اسرائیل عصبانی است. یعنی نفهم است. نفهم فحش نیست. یعنی اینکه نمی‌فهمد دارد چه‌کار می‌کند. این را از این رو می‌گویم که در یک شب 87 نفر را کشت و 400 زخمی در الشجاعیه بر جای گذاشت و به اثرات سیاسی و تخریب اذهان عمومی‌اش توجهی نکرد!

اکنون میان ملت‌ها و در افکار عمومی جهان، معدود کسانی هستند که از اسرائیل حمایت می‌کنند. هر چند عالَم سیاست، اقتضائات دیگری دارد.. این را همه‌­ی دوستان اسرائیل فهمیده‌اند که جنگ باید زود تمام شود. اسرائیل بیش از این نباید منزوی شود. این‌ها تحلیل نیستند، خبر اند.

اما تحلیل این است که مقاومت همچنان باید مقاومت کند. تا بازدارندگی و آتش‌بسِ پایدار محقق نشود جنگ ادامه می‌یابد. مقاومت باید به دنبال صلح باشد نه آتش‌بس. صلحی که تضمین آمریکا و اتحادیه اروپا را در پی داشته باشد. اما متأسفانه این فعلا شدنی نیست! اسرائیل وحشی‌تر از این حرف‌ها نشان داده و اینکه به هیچ توافقنامه‌­ای پایبند نیست.

پس راه حل چیست؟

راه حل همان توازن تهدید است. اسرائیل اگر احساس کند حماس و جهاد اسلامی تهدید بالفعل برای اسرائیل هستند غلط می‌کند دیگر سرخود به غزه حمله کند. مقاومت باید قوی‌تر شود تا صلح پایدار به وجود آید. رئالیسم صد البته جواب می‌­دهد. حزب الله لبنان نمونه‌ی خوبی است..

* مقاله گیدیون لوی در هاآرتص را بخوانید..

۰۲ مرداد ۹۳ ۷ نظر

 یک آدم اصولیِ حق‌مدار، طرفداری منصفانه را 

 به بی‌طرفی مذبوحانه ترجیح می دهد 

 

پ.ن

این ژستای بی‌طرفانه‌ی کج‌دار و مریزِ حال به هم زن که آدم از بعضیا می‌بینه، دُم خروسه.. یه وقتی یه جایی بیرون می‌زنه.. بی‌طرفی، گاهی دروغ است.. عدم موضع، گاهی خودش یک موضع منفعلانه است. به قول اون که گفت: گاهی سکوت، همان دروغ است؛ کمی شیک‌تر، روشنفکرانه‌تر و با مسئولیتِ کمتر!

۲۹ ارديبهشت ۹۳ ۰ نظر

علی‌رغم این‌که درشت‌گویی این روزهای شهرستانی‌ها چندان پسندیده نیست، اما اعتراض‌شان حرف حساب است. دوگانه‌ی «تهران - شهرستان‌ها» تا وقتی به مرکزیّت سیاسی اشاره داشته باشد مقبول است.. اما واضح است که تبعیض در امکانات شهروندی، اقتصادی، رفاهی و رسانه‌ای برای شهرستانی‌ها قابل تحمل نیست.



حق دارند گله داشته باشند که یک طوفان هرچند نادر در تهران، چنین سر و صدایی به پا کند اما مشکلات طولانی مدت و به مراتب مهمتر شهرهایشان (مثل نبود آب و گاز، یا آلودگی همیشگی اهواز) بدون بازتاب رسانه‌ای و پیگیری مورد نیاز روی زمین بمانند..

رفاه‌زدگی (نه رفاه) و قیافه‌ی حق به جانب پرمدّعای «بچه تهرونی»‌ها هم شدیدا روی مخ‌شان است.. اساسا «بچه تهرون» موجود عجیبی است! محصول و تابعی از کلان‌شهر مدرن.


پ.ن

اگر دقت کنیم، در چند سال اخیر غالب کمپین‌ها و پویش‌های مجازی، موج‌هایی بر پایه‌ی هیجان و احساس بوده‌اند و شدیدا فاقد منطق.. از جریان لیو مسی بگیرید تا همین 5 مرزبان ایرانی، که همراه با زوایای نادرستی بودند.

و گاهی به این فکر می‌کنم که چرا باید «تهران را ایران بدانیم» و «فیس‌بوک را بازتاب واقعی دنیای زندگی‌مان».. ؟!

۲۱ ارديبهشت ۹۳ ۰ نظر

یک مسیر عقلانی را می‌توان در عمود زمان ادامه داد و با استحکام طی کرد، اما موجی که با هیجان و افراط و غلبه‌­ی هوی طراحی شود، طوفان می‌کند و هراس می‌آورد و ویران می‌کند و عاقبت فرو می‌نشیند..

طوفان اگر فروبنشیند عجیب نیست

پایان بی‌دلیل دویدن، نشستن است

 

پ.ن

امروز ساعت 5 بعد از ظهر، زمین تهران تاریک شد، و آسمانش سرخ؛

و این، نشانه‌ای است از نشانه‌ها ..


۱۵ ارديبهشت ۹۳ ۰ نظر

[چیزهایی که دیده نمی‌شوند

ترسناکتر از چیزهایی هستند که دیده می‌شوند]

 

این حفره‌ی روانی انسان، باعث تحریک وهم و خیال می‌شود و از همین جهت، پایه‌ی «تعلیق» در سینما قرار گرفته است. این روزها تعلیق به معنای هر چیزی از پیش‌بینی تا هیجان تعبیر می‌شود.. اما بر اساس تعریفی که هیچکاک از «تعلیق» ارائه می‌کرد، مخاطب باید چیز وحشتناکی را بداند که بازیگر آن را نمی‌داند!

 

پ.ن 1: در روایات داریم که «الناس اعداء ما جهلوا».. مردم، دشمن چیزی هستند که نمی شناسند و نمی فهمند. انسان از چیزی که نمی‌بیند و درک نمی‌کند می‌ترسد. به همین خاطر باز در روایات داریم که فرمودند: هرگاه از واقعه‌ای ترسیدی، خودت را درون آن بیانداز، زیرا تنها راه غلبه بر ترس و رهایی از وهم، دیدن واقعیّت (بصیرت) و رو به رو شدن با آن است.

 

پ.ن 2: حالا که چند سال از ساخته شدن «جدایی نادر از سیمین» می‌گذرد و احساسات طرفداران جنجالی این فیلم ته‌نشین شده است، راحت‌تر می‌توان از نقاط ضعفش صحبت کرد. فرهادی تعلیق در سینما را اساسا رعایت نکرده بود.. او برای ایجاد تعلیق، قسمتی از داستان (تصادف راضیه) را کات کرده بود.. اتفاقی که بازیگر می‌دانست اما مخاطب نمی‌دانست.. در حالی که تعلیق دقیقا عکس این روند است.

در فیلم نباید با دخالت بیرونی و فرمایش کارگردان چیزی از داستان حذف شود، بلکه هر عنصر و اتفاقی باید از دل شخصیت‌ها بجوشد. تعلیق، یعنی اتفاقی را مخاطب بداند، که بازیگر نمی‌داند.. این شرط اساسی برای سهیم شدن مخاطب در فضای قصه است. برای حضور در کنش‌ها و واکنش‌های شخصیت‌های داستان.. برای این که خودش را وسط معرکه قرار دهد و با شخصیّت‌ها «زندگی» کند.

۱۵ ارديبهشت ۹۳ ۳ نظر

# بی‌بی‌سی(BBC): وقتی مردم مصر و تونس قیام می‌کنند می‌شود «بهار عربی»، وقتی همان‌ها در سوریه آدم می‌کشند می‌شوند «تروریست‌های اسلام‌گرا».

 

# سیمای ملی (IRIB): وقتی مردم مصر و تونس قیام می‌کنند می‌شود «بیداری اسلامی»، وقتی همان‌ها در سوریه آدم می‌کشند می‌شوند «تروریست‌های سوری».

 

تصویر بالا یک تصویر مبالغه شده‌ی جذاب است، از همان تقابل‌هایی که در ژورنالیسمِ شبکه‌های مجازی خریدار دارد. ولی به هرحال، اگر مستندات و ابعاد دقیق ماجرا را نادیده بگیریم، این چیزی است که کم و بیش در همه‌ی رسانه‌ها (خودی و غیرخودی) در جریان است.

 هر دو دارند کارشان را می‌کنند. آن چه در این میان قابل بررسی است قوانین حاکم بر «افکار عمومی» است. شاید با انواعی از این «کانالیزه کردن‌ها» مشکل داشته باشیم، اما اصل ضرورت «مدیریت خبر» را نمی‌توان زیر سوال برد.

 در این میان کسی که خیال می‌کند بی بی سی، تلوزیون خصوصیِ آزاد بی‌طرف است و صدا و سیما تلوزیون دولتی است! یا مثلا فکر می‌کند صدا و سیما هر آنچه در متن واقع اتفاق می‌افتد را منعکس می‌کند و باید بکند.. هر دوی اینها نه رسانه را می‌شناسند، نه افکار عمومی را. به هرحال ما به تأملاتی جدی نیاز داریم درباره «عدالت رسانه‌ای» و «مدیریت خبر» و «مهندسی افکار عمومی».. به عبارت دیگر، «مهندسی افکار عمومی» چه نسبتی با آزادی دارد و چه نسبتی با عدالت؟ 

 

۲۲ بهمن ۹۲ ۰ نظر

دیالوگ:

بزرگی، شجاعی، عاقلی .. اما نمی‌فهممت دکتر، نمی‌فهممت!

حقیقت اینه که من شما رو بیشتر روحانیِ هاشمی دیدم، تا روحانیِ خامنه‌­ای..

این کسانی که امروز منتقدان دلواپس شما رو بر نمی‌تابند

همون کسانی‌اند که 3 سال بعد، تز «عبور از روحانی» رو مطرح خواهند کرد.

 

من اما دل‌­استوارم

که اگر مصالحه و مذاکره به کار نیاید

عصای خامنه‌ای گره از کار فروبسته باز خواهد کرد

و لینصرنّ الله من ینصره


۱۵ بهمن ۹۲ ۰ نظر

خبرت هست که لاله رخ پرخون آمد؟

مولوی


۱۴ بهمن ۹۲ ۰ نظر


مردم + روشنفکران = دموکتاتوری

۰۷ بهمن ۹۲ ۱ نظر