# تأملات | 1 |
با دیدن اینگونه تصاویر نتیجه میگیرند که خدایی وجود ندارد، اما غذای هزاران انسان را مقابل چهارپایان میریزند تا با گوشت آنها استیک درست کنند.
# تأملات | 1 |
با دیدن اینگونه تصاویر نتیجه میگیرند که خدایی وجود ندارد، اما غذای هزاران انسان را مقابل چهارپایان میریزند تا با گوشت آنها استیک درست کنند.
یکی از دوستان با دانشجویی مواجه شده بود که در خوابگاه، این سوال را مطرح کرده بود:
[اگه استفاده تبلیغاتی از زن، اخلاقی نیست؛
پس چرا خدا از حورالعین استفاده تبلیغاتی کرده تا بهشتش مشتری پیدا کنه؟]
به گمان من در تحلیل این سوال، بر روی دو نقطه میتوان دست گذاشت، یکی «القاء کننده» بودن سوال است که پیش فرض غلطی را به همراه میآورد: «استفاده تبلیغاتی از زن، مطلقا غیر اخلاقی است» که پیش فرضِ غلطی است. اما نقطهی دیگر، نگاه بیروح، سودمحور و تجاریِ دانشجوی سوالکننده به جهان و انسان است که فکر میکنم مسئلهی به شدت مهمی است. این همان چیزی است که سید حسن حسینی در کتاب «نوشداروی طرح ژنریک» به دنبال طرح و نقد آن بوده است.
اول- برای دختران قربانیِ حادثه متاسفم.. خیلی متاسفم. شاید به خاطر کشتارهایی که هر روز توی غزه و سوریه و عراق می بینیم قلب مون سخت و قسیّ شده، و الا اگه مسلمونی از اندوه بمیره، نباید ملامتش کرد.. چنان که علی علیهالسلام همینو درباره دزدیدن وحشیانهی خلخال از پای زن یهودی گفت.
دوم- کسانی که بدون هیچ دلیل و اثباتی این اتفاقات رو انداختند گردن حزباللهی و بسیجی و هر چی فحش بلد بودند ادا کردند.. به این کاری ندارم که حقیرند و درگیر عقدههای درونی.. اما منتظر باشید، وقتی نیروی انتظامی مجرمها رو گرفت و در صدد مجازات براومد، همینا کمپین حقوق بشر راه میندازن و عکس پروفایل عوض میکنن..
شاید به همین خاطر به این آدما میگن «عوضی»! چون نون رو به نرخ روز میخورن و موضعشون با امواج منافع و اغراض عوض میشه. یعنی حتی از خراشیده شدن صورت و له شدن روح یک دختر هم نون میخورن. عوضیها به بهشت نمیروند..
گاهی کسی نشسته که غوغا به پا کند
وقتی غبارِ معرکه بنشست میرود
اینجا کسی برای خودش حکم میدهد
آن دیگری همیشه به پیوست میرود
بیراههها به مقصد ِ خود ساده میرسند
اما مسیرِ جاده به بنبست میرود
شعرِ افشین یداللهی
بعضی از دوستان در روزهای گذشته بر مقامات ایران خرده گرفتند و کوبانی را با آمرلی مقایسه کردند که اگر کوبانی نیز مانند آمرلی شیعه نشین بود آیا باز هم این گونه منفعل برخورد می کردید؟! دوستان دیگری هم پیشنهاد حمله هواییِ محدود به حریم کوبانی را مطرح کردند. هرچند در مقام دغدغه با این دوستان همداستانم و چنین پیشنهادی را قابل تأمل می دانم، اما فکر می کنم شرایط متکثّر و چند مجهولی منطقه باید با تمام وجوهش دیده شود. به هر حال شنیده می شود که برخی مشاوران نظامی ایرانی وارد خاک کوبانی شده اند، اما این همهی قضیه نیست. پیچیدگی ماجرای کوبانی سرعت عمل در تصمیم گیری را صعب و دشوار می کند (معادله ی چند مجهولی کوبانی).
***
فاجعه ای در کوبانی در حال رخ دادن است. فکر نمی کنم کسی مقاومت مردان و زنان و دختران کوبانی را ببیند و رهایی شان را آرزو نکند. اما نمی توانم این را نگویم که حمایت عدهای از سر راستی و صداقت نیست. رگه های پررنگ نژادپرستی، ایرانی گری و عرب ستیزی در بعضی از حمایت ها خودنمایی می کند. شعار «هر جا کرد است، ایران است» ++ به نظر من شعار درستی نیست.
اگر کسی ذره ای اوضاع منطقه را درک کند، می فهمد که این شعارها پتانسیل بالایی برای سوء فهم و تشدید نزاع های نژادی و قبیله ای و مذهبی دارند.
با اینکه کُرد یکی از اصلی ترین نژادهای آریایی است، با این که مردم کوبانی پرچم فروهر را با خود حمل می کنند، با این که داعش آن ها را مانند ایرانی ها مجوسی و کافر می داند.. با این که اقوامی در خاک عراق وجود دارند که حتی فارسی (زرکوشی) صحبت می کنند. اما برای ما کرد و عرب و ترک و فارس فرقی نمی کند و نباید بکند. ما همراه و همگام با نژاد و قبیله مان می جنگیم، اما برای نژاد و قبیله نمی جنگیم.
قاسم سلیمانی آنگونه که من می شناسم، آمرلی و کوبانی از جهت شیعه و سنی یا عرب و کرد فرقی برایش ندارد. سلیمانیِ آمرلی همان سلیمانیِ القصیر و اربیل و غزه است. او برای نژاد و قبیله و منافع قومی نمی جنگد. او از آرمانی فرمان می گیرد که فراتر از قواعد جنگ است.
سرلشگر قاسم سلیمانی همراه با پیشمرگه های کرد عراقی در آمرلی
(گزارش روزنامه گاردین از جنرال قاسم سلیمانی ++)
دیالوگ چمران و عنایتی (سرکرده پان کُردهای جدایی طلب) در فیلم چ:
چمران: من اومدم تا بخاطر این مردم با هم مذاکره کنیم.
عنایتی: مردم؟ روزای انقلاب کجا بودی؟
- این بازجوییه؟
- مگه ایران وطنت نبود، چرا دوشادوش مردمت نبودی؟
- جایی که من بودم دکتر، اهمیتش هیچ کمتر از ایران نبود.
- چه اهمیتی بیشتر از ایران؟
- رهبر مقاومت لبنان رو سرهنگ قذافی دزدیده بود من باید کنار یاراش می موندم.
- کدام رهبر؟
- امام موسی صدر!
- اونم ایرانیه، اونم که ایران نبود.
- به نظر من درکش برات خیلی سخته!
| چ - ابراهیم حاتمی کیا – 1392 |
| معادله ی چند مجهولی کوبانی و اسب تروای حمله به بغداد |
مقایسه هایی که این روزها میان آمرلی و کوبانی صورت می گیرد چندان دقیق نیست. با اذعان به این که دولت می تواند فعالانه تر نسبت به کُردها رفتار کند، اما احساسات نباید باعث شود پیچیدگی های میدانی را نادیده بگیریم.
شهر ترکمن و شیعه نشین آمرلی بعد از 80 روز محاصره ی مطلق درحالی آزاد شد که کمتر از 25هزار نفر جمعیت داشت. اما شهر کردنشین کوبانی دارای توان جمعیّتی 460 هزارنفری است. در آمرلی تمام راه های ورودِ کمک های غذایی و درمانی، فرآورده های نفتی و حتی برق و آب توسط تکفیری ها قطع شده بود و مردم با کمک های هواییِ ارتش عراق شب را به صبح می رساندند، اما در کنار نیروهای داوطلب شیعی مقاومت جانانهای از خودشان نشان دادند. آن ها در تمام مدت محاصره با وعده ی پول های کلان دواعش مواجه می شدند ولی ایستادگی کردند.
اما در کوبانی - در کنار جبههی مقاومتی که شکل گرفته - کم نبوده اند کسانی که شهر را خالی کرده و خود را به مرزهای ترکیه رسانده اند. بیشترین عکسی که از کوبانی مخابره می شود، عکس زنان و دختران و یا فراری ها و پناهندگان است. به نظر می رسد چنین چیزی بیشتر جنبه ی نمایشی دارد برای جلب توجه و ترحّم جامعه ی بین الملل.
در دیدارهای رهبری، دو عکس از امام خمینی در اتاق نصب شده است. اولی بالای سر خود حضرت آقا و رو به روی دیدارکنندگان، دومی پشت دیدارکنندگان و رو به روی آقا. پایین عکس دوم، تابلویی نصب شده که این حدیث را با خط ثلث در برگرفته است:
مَن نصب نفسَه للنّاس إماما فلیَبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره و لیَکُن تأدیبُه بسیرته قبل تأدیبِه بلسانِه و معلِّمُ نفسِه و مودِّبُها أحقّ بالاجلال من معلّم الناس و مودّبهم
امام علی علیه السلام - غررالحکم
بعضی از هنرمندان ما اگر جرأتش را داشتند میگفتند: کربلا یک پریودی بود در تاریخ اسلام؛ که بچههایش را برد و به کشتن داد.. در جنگی که هیچ مفهومی نداشت.. +
بسیاری از افراد «هنرمند» قدیمی ما ترسو بار آمدهاند؛ روشنفکران ترسویی که از سیاست و از جامعه میترسند و سینمایشان، شعرشان، قصهشان، «هنر» ترس و لرز است.
در ادامه بخوانید؛ نقد فیلم کلوزآپِ کیارستمی. از مسعود فراستی
به خدای کعبه سوگند، همه حج من حسین است
به دو صد منا نبخشم، عرفات کربلا را
پ.ن
اگر ولایتِ علی و اولادش نبود، اگر مناجات حسین علیهالسلام در صحرای عرفات نبود، از عرفهی ما میماند یک مشت مناسک خشک بیروح بیمغز ملالآور..
من از هیچ راهی عبادت بعضی از مسلمانان سلفی یا مقدّسمآبهای متنسّک را نمیفهمم.. سلام خدا بر عرفای بزرگمرد شیعه که به ما یاد دادند طریق الی الله، طریق ولایت است و بس.
امروز
لفظ پاک حزب الله
گویا که در قاموس روشنفکر این قوم
دشنام سختی است!
اما
من خوب یادم هست
روزی که روشنفکر
در کافه های این شهر پر آشوب
دور از هیاهوها
عرق می خورد
با جان فشانی های حزب الله
تاریخ این ملت
ورق می خورد
|سید حسن حسینی|
پ.ن: سید حسن حسینی دردمند بود.. با روزمرّگی و عافیتگزینی میانهای نداشت. عمیقا درد میکشید.. دردِ انسان بودن.. اگر او امروز بود، اگر قیصر و آوینی بودند، آنها هم مثل حاتمیکیا دردشان میگرفت.. +
اهل کوفه نبودن یعنی این که بدانی
تا حسین نیامده
ولیّ امر، مسلم بن عقیل است.