دوستان

۱۷ مطلب با موضوع «قالب :: یادداشت» ثبت شده است


 اگر درهای ادراک باز می‌شد

هر چیز همانطور که هست بر انسان ظاهر می‌شد، لایتناهی 

ویلیام بلیک

  

در این یادداشت بدون توجه به مسائلِ مربوط به نقد سینمایی -یعنی فرم، فیلمنامه، شخصیت‌پردازی و غیره- صرفاً با نگاهی مروری و روایت‌محور به بخش‌هایی از فیلمِ دکتر استرنج (2016) می‌پردازم. شاید لازم باشد یادآوری کنم که این فیلم، همانند برادر بزرگترش ماتریکس، همانقدر که در جلوه‌های ویژۀ بصری جالب توجه است اما به لحاظ فرمِ سینماییْ فیلمی ضعیف و دچار دیالوگ‌زدگی و نمادبازی است، و از قضا من با همین دیالوگ‌ها و نمادها کار دارم نه با خودِ فیلم. دستمایه قراردادنِ این روایتِ سینمایی در واقع بهانه‌ای است برای طرح دغدغه‌هایی فلسفی و تأمل دربارۀ چند پرسش مهم. روایت فیلم در اینجا نه موضوعی برای نقد هنری و زیبایی‌شناسانه بلکه صرفاً یک مورد مطالعاتی است.

تخمین زمان مطالعه: 17 دقیقه

 

 

۱۷ بهمن ۹۶ ۱ نظر

[سه‌زاویه در بازنمایی فروریختن ساختمان پلاسکو ]

  

روایت اول | بلوک‌های پروئیت‌ایگو، منفجر می‌شود

تجربه‌‌ی سکونت در ساختمان‌های بلند که پس از انتشار اصول مدرنیسم به عنوان الگوی سکونت جدیدِ انسان مطرح شد، اگر چه بخشی از دست‌آوردهای فنی بشر و پاسخی به مشکلات افزایش جمعیت در شهرها بود ولی به سرعت نقاط ضعف خود را نشان داد و کمتر از یک دهه پس از آن موج انتقادات آغاز شد. تا اینکه به قول چارلز جنکس: «در ساعت 3 بعد از ظهر روز 16 مارس 1972 با انفجار و تخریب مجموعه‌ی "پروئیت‌ایگو" که دقیقاً بر اساس منشور CIAM و دستورالعمل‌های مدرنِ مسکن ساخته شده بود، معماری مدرن مُرد».* 

۳۰ دی ۹۵ ۰ نظر

[ روایتی از بادیگارد، آخرین ساخته‌ی ابراهیم حاتمی‌کیا ] 

 

حیدر بابا! رفقا همه‌شان روی برگرداندند؛

دنیا هر آن‌چه به انسان داده را از او خواهد گرفت.

"شهریار"

اول ـ شک در وسط میدانِ انقلاب

حیدر برای چکاپ بینایی‌اش به چشم‌پزشکی رفته است. این اولین چیزی است که از حیدر می‌بینیم: خستگی در نگاهش. یک انقلابیِ خسته از «نهاد سیاست‌ورزی» که شغلش اعتقادش بوده، و عمرش را برای محافظت از شخصیت‌های نظام گذاشته، اما در وضعیت اکنونش دچار شک و تردید شده است. زمانه، محافظ را به بادیگارد، نظام انقلابی را به استیت مدرن و جوشش نهضت را به ایستایی و محافظه‌کاری تبدیل کرده و این، حیدر را در بازنمایی هویتش دچار مشکل کرده است.

 

۲۸ آذر ۹۵ ۰ نظر

یکی از نسبت‌های ناروایی که به ابن عربی می‌دهند، این است که او شیعیان را خوک دانسته است! مرحوم محدث نوری(ره) عبارتی در این زمینه دارد که با بی‌دقّتی‌هایی همراه است. من در اینجا با استفاده از نکاتی که علامه سید محمدحسین طهرانی در کتاب روح مجرّد آورده، و با استفاده از عبارات خود ابن عربی، توضیح می‌دهم که این نسبت، نارواست؛ و نهایتا با عبور از بیانِ علامه طهرانی، احتمالات دیگری را مطرح می‌کنم که نشان می‌دهد این نقل قول، تنها دست‌مایه‌ی تخریب شخصیت ابن‌عربی بوده و به هیچ وجه نشانه‌ی دشمنی او با شیعیان نیست. 

۲۲ دی ۹۳ ۰ نظر

در تمایز میان نگاه تاجرانه، زاهدانه و عارفانه 

یکی از دوستان با دانشجویی مواجه شده بود که در خوابگاه، این سوال را مطرح کرده بود:

[اگه استفاده تبلیغاتی از زن، اخلاقی نیست؛

پس چرا خدا از حورالعین استفاده تبلیغاتی کرده تا بهشتش مشتری پیدا کنه؟]

 

به گمان من در تحلیل این سوال، بر روی دو نقطه می‌توان دست گذاشت، یکی «القاء کننده» بودن سوال است که پیش فرض غلطی را به همراه می‌آورد: «استفاده تبلیغاتی از زن، مطلقا غیر اخلاقی است» که پیش فرضِ غلطی است. اما نقطه‌ی دیگر، نگاه بی‌روح، سودمحور و تجاریِ دانشجوی سوال‌کننده به جهان و انسان است که فکر می‌کنم مسئله‌ی به شدت مهمی است. این همان چیزی است که سید حسن حسینی در کتاب «نوشداروی طرح ژنریک» به دنبال طرح و نقد آن بوده است.

 

 

۱۲ آبان ۹۳ ۰ نظر

بعضی از دوستان در روزهای گذشته بر مقامات ایران خرده گرفتند و کوبانی را با آمرلی مقایسه کردند که اگر کوبانی نیز مانند آمرلی شیعه نشین بود آیا باز هم این گونه منفعل برخورد می کردید؟! دوستان دیگری هم پیشنهاد حمله هواییِ محدود به حریم کوبانی را مطرح کردند. هرچند در مقام دغدغه با این دوستان همداستانم و چنین پیشنهادی را قابل تأمل می دانم، اما فکر می کنم شرایط متکثّر و چند مجهولی منطقه باید با تمام وجوهش دیده شود. به هر حال شنیده می شود که برخی مشاوران نظامی ایرانی وارد خاک کوبانی شده اند، اما این همه­ی قضیه نیست. پیچیدگی ماجرای کوبانی سرعت عمل در تصمیم گیری را صعب و دشوار می کند (معادله ی چند مجهولی کوبانی).

***

فاجعه ای در کوبانی در حال رخ دادن است. فکر نمی کنم کسی مقاومت مردان و زنان و دختران کوبانی را ببیند و رهایی شان را آرزو نکند. اما نمی توانم این را نگویم که حمایت عده­ای از سر راستی و صداقت نیست. رگه های پررنگ نژادپرستی، ایرانی گری و عرب ستیزی در بعضی از حمایت ها خودنمایی می کند. شعار «هر جا کرد است، ایران است» ++ به نظر من شعار درستی نیست.

اگر کسی ذره ای اوضاع منطقه را درک کند، می فهمد که این شعارها پتانسیل بالایی برای سوء فهم و تشدید نزاع های نژادی و قبیله ای و مذهبی دارند.

با اینکه کُرد یکی از اصلی ترین نژادهای آریایی است، با این که مردم کوبانی پرچم فروهر را با خود حمل می کنند، با این که داعش آن ها را مانند ایرانی ها مجوسی و کافر می داند.. با این که اقوامی در خاک عراق وجود دارند که حتی فارسی (زرکوشی) صحبت می کنند. اما برای ما کرد و عرب و ترک و فارس فرقی نمی کند و نباید بکند. ما همراه و همگام با نژاد و قبیله مان می جنگیم، اما برای نژاد و قبیله نمی جنگیم.

قاسم سلیمانی آنگونه که من می شناسم، آمرلی و کوبانی از جهت شیعه و سنی یا عرب و کرد فرقی برایش ندارد. سلیمانیِ آمرلی همان سلیمانیِ القصیر و اربیل و غزه است. او برای نژاد و قبیله و منافع قومی نمی جنگد. او از آرمانی فرمان می گیرد که فراتر از قواعد جنگ است.

سرلشگر قاسم سلیمانی همراه با پیشمرگه های کرد عراقی در آمرلی 

(گزارش روزنامه گاردین از جنرال قاسم سلیمانی ++)


دیالوگ چمران و عنایتی (سرکرده پان کُردهای جدایی طلب) در فیلم چ:

چمران: من اومدم تا بخاطر این مردم با هم مذاکره کنیم.

عنایتی: مردم؟ روزای انقلاب کجا بودی؟

- این بازجوییه؟

- مگه ایران وطنت نبود، چرا دوشادوش مردمت نبودی؟

- جایی که من بودم دکتر، اهمیتش هیچ کمتر از ایران نبود.

- چه اهمیتی بیشتر از ایران؟

- رهبر مقاومت لبنان رو سرهنگ قذافی دزدیده بود من باید کنار یاراش می موندم.

- کدام رهبر؟

- امام موسی صدر!

- اونم ایرانیه، اونم که ایران نبود.

- به نظر من درکش برات خیلی سخته!

| چ - ابراهیم حاتمی کیا 1392 |

۲۲ مهر ۹۳ ۱ نظر

| معادله ی چند مجهولی کوبانی و اسب تروای حمله به بغداد |

مقایسه هایی که این روزها میان آمرلی و کوبانی صورت می گیرد چندان دقیق نیست. با اذعان به این که دولت می تواند فعالانه تر نسبت به کُردها رفتار کند، اما احساسات نباید باعث شود پیچیدگی های میدانی را نادیده بگیریم.

شهر ترکمن و شیعه نشین آمرلی بعد از 80 روز محاصره ی مطلق درحالی آزاد شد که کمتر از 25هزار نفر جمعیت داشت. اما شهر کردنشین کوبانی دارای توان جمعیّتی 460 هزارنفری است. در آمرلی تمام راه های ورودِ کمک های غذایی و درمانی، فرآورده های نفتی و حتی برق و آب توسط تکفیری ها قطع شده بود و مردم با کمک های هواییِ ارتش عراق شب را به صبح می رساندند، اما در کنار نیروهای داوطلب شیعی مقاومت جانانه­ای از خودشان نشان دادند. آن ها در تمام مدت محاصره با وعده ی پول های کلان دواعش مواجه می شدند ولی ایستادگی کردند.

اما در کوبانی - در کنار جبهه­ی مقاومتی که شکل گرفته - کم نبوده اند کسانی که شهر را خالی کرده و خود را به مرزهای ترکیه رسانده اند. بیشترین عکسی که از کوبانی مخابره می شود، عکس زنان و دختران و یا فراری ها و پناهندگان است. به نظر می رسد چنین چیزی بیشتر جنبه ی نمایشی دارد برای جلب توجه و ترحّم جامعه ی بین الملل.

۲۰ مهر ۹۳ ۰ نظر

[چاه نفت اگر در ثریا هم باشد،

مردانی از آمریکا برای کمک های بشردوستانه

به آن‌جا حمله خواهند کرد]

 

1- مدتی قبل یکی از دوستانم گفت: دقت کرده‌ای.. داعش پس از تصاحب چاه‌های نفت، شروع کرده به فروش بشکه های نفت.. الان یکی از منابع نفتی منطقه، داعش (ISIS) است که صاحب دست کم 60 چاه نفتی فعال است.

2- مدتی بعد در بحبوحه‌ی جنگ غزه و پس از کشتار وسیع مسلمانان شیعه و سنی در عراق و سوریه، یک شهروند آمریکایی توسط داعش کشته شد+ (یا بهتر است بگوییم وانمود شد که یک شهروند آمریکایی توسط داعش کشته شده).. این خبر، افکار عمومی آمریکا را به شدت تحت تاثیر قرار داد به گونه‌ای که مبارزه با داعش به یک مطالبه‌ی عمومی تبدیل شد.

۰۴ مهر ۹۳ ۰ نظر

امام موسی صدر از احیاگران تفکر تشکیلاتی در شیعه است. او بیش از 50 سال قبل، ژئوپلتیک لبنان را می‌فهمید و می‌فهمید که لبنان، پتانسیل بزرگی است برای رشد تفکر و جریان تشیّع. شاید به همین دلیل در یکی از سخنرانی‌هایش گفته بود:

«حتی اگر لبنانی در جغرافیای جهان وجود نداشت، مصلحت ما این بود که آن را به وجود آوریم».

و هزار دریغ که حتی الان، حتی الان که داعش به پشت مرزهای ایران رسیده و جبهه النصره در سوریه خیمه زده؛ الان که هزاربار بی‌خاصیّتی شیوخ حاشیه‌ی خلیج و سلفیّون مصر به اثبات رسیده؛ و الان که جبهه‌ی مقاومت در لبنان و فلسطین کارآمدی‌اش را در مقام عمل نشان داده، هنوز برخی متوجه مفهوم «عمق استراتژیک» نمی‌شوند و اقتضائات جنگ‌های نیابتی پس از دوران سرد را نمی‌فهمند.

این مهم نیست که تنها هنر بعضی از شیعیان تدارک جلسات عیدالزهرا و سخنرانی در اثبات ناصبی بودن حماس است! + این مهم نیست که شیوخ سلفی هنوز مشغولند ببینند شیعه برایشان خطرناک‌تر است یا اسرائیل!

مهم این است که الان نه روی سیاهه‌ی کاغذ و نه در بلندپروازی‌های ذهن، بلکه در جغرافیای لبنان مردی هست به نام سید حسن نصرالله.. که میان شیعه و سنی و مسیحی محبوب است و «عمق استراتژیک» ماست. مهم این است که در بحبوحه‌ی جنگ اخیر غزه «حرکه الصابرین» اعلام موجودیّت کرد که بعدا درباره‌اش خواهم نوشت.. مهم برای ما «قاسم سلیمانی» است.

***

امروز هشتمین سالگرد پیروزی حزب الله لبنان در جنگ 33 روزه است.

خیابان‌ها و کوچه‌هایی که 8 سال پیش اسرائیل به خیال خام خود ویران کرده بود، امروز مقاوم‌تر و زیباتر، سینه سپر کرده‌اند و تمام ضاحیه یک شکل، با دست خط سید، زردپوش شده و مردم آن، منتظر سخنرانی رهبر مقاومت‌اند..

أعدکم بالنصر دائما

نصر من الله و فتح قریب.

 

عکس: خیابان های ضاحیه، دیروز.


۲۰ مرداد ۹۳ ۲ نظر

تا این لحظه 450 نفر در غزه شهید شده‌اند، 3500 نفر مجروح، چندهزار آواره و 660 خانه که با خاک یکسان شده‌اند. الان اصلا صحبتم سر اینها نیست.. الان نمی‌خواهم از بمب‌های دایم (DIME)، از به کارگیری گاز سارین در بیت حانون، و از ابعاد اتفاقات «الشجاعیه» سخن بگویم و از این‌که هواپیماهای اسرائیلی کیلو کیلو میخ (+++) روی سر مردم پرتاب کرده است.. مردمی که هفت سال است به جرم اینکه پدر و مادرشان فلسطینی بوده و در غزه متولد شده‌اند، در محاصره‌اند ..

الان فقط می‌خواهم بگویم که از این 450 شهید، بیش از 112 نفرشان کودک بوده‌اند.. در برابر یک رژیم کودک‌کش، کمترین چیزی که آدم باید داشته باشد، نفرت است.. عده‌ای از این هم دریغ می‌کنند!

وقتی سازمان ملل و مدعیان حقوق بشر، این‌گونه در مقابل این فجایع خفقان گرفته‌اند، با خودم فکر می‌کنم سخیف‌ترین کار و تلخ‌ترین شوخی که یک دانشجو می‌تواند با خودش بکند، جدی گرفتن مبانی تئوریک و مباحث آکادمیکی است که در دانشگاه‌ها به اسم فلسفه و حقوق به خورد او می‌دهند.

من با تمام وجود، آن لات بی‌سروپای عوامِ بی‌سواد و لامذهب را ترجیح می‌دهم، که رسما هیچ چیز بارش نیست اما یک جو وجدان برایش مانده است. او را ترجیح می‌دهم چون نه اومانیسم و حقوق بشر می‌فهمد، نه ژئوپلتیک خاورمیانه و نه پروتکل‌های یهود.. اما می‌فهمد که بی‌طرفی میان ظالم و مظلوم، نه بی‌طرفی است و نه روشنفکری.. اسمش چیز دیگری است.

 

عکس: اینها کودکانی هستند که در بمباران سفاکانه‌ی «الشجاعیه» پدر و مادرشان کشته شدند+ . همین


۰۵ مرداد ۹۳ ۱ نظر