{قسمت اول یادداشت را مطالعه کنید}
ما اگر قرار است به یک زشتی بخندیم، این خندیدن باید درون خودش تشدید این زشتی را داشته باشد. اما اگر به جای تقبیح قبیح، از قبح آن بکاهیم، به رواج یک امر غلط و سست شدن آن چه مقدسات و ارزش ها می نامیم کمک کرده ایم. اگر مخاطب ما عامه ی مردم اند (و نه خصوص اندیشمندان و صاحب نظران)، و اگر سینما متعلق به بُعد حس و خیال است (و نه تفکر استدلالی)، پس برای زدودن هاله های تقدس و کمرنگ کردنشان نزد عوام، برخی از همین پلان ها، دیالوگ ها، یا متلک ها و شوخی های رسوایی کافی است. عجیب همین جاست که اگر سینما را صرفا وسیله ای برای بیان تفکرات و حرف های خودمان بیانگاریم، و زبان مخصوص و اقتضائاتش را در نیابیم، ممکن است گاهی با نقد یک زشتی، به آن مشروعیت بدهیم و تجویز و ترویجش کنیم. یک فیلم متظاهرانه و پر از شعار مذهبی هر چند با نیتی خالص و تعهّد انقلابی ساخته شده باشد، اما در برآیند کار، به سود مذهب نیست، اگر علیه اش نباشد.