به نام صلح؛ به کام جنگ
[فرهادی، دموکراسی، صلح و اسکار]
یکم ـ در طرفداری از صلح!
آمریکا به کشورهای خاورمیانه نیروی نظامی اعزام کرده است، پایگاههای نظامی آمریکا در بسیاری از کشورها فعالاند، آنجلینا جولی به عنوان سفیر صلح آمریکا از آوارگان عراق و افغانستان دیدن میکند (عکسها در انتها) .. اینها نشان میدهد که کاخ سفید نگران صلح است!
اوباما برخلاف اعتراضات مردمش، همچنان در امور ایران از مشاورهی مایکل لدین بهره میگیرد(+) | در سال ۲۰۰۹، جایزهی صلح نوبل به باراک اوباما تعلق میگیرد | کشور او در زمان دریافت جایزه، درگیر دو جنگ رسمی با کشورهای خاورمیانه است! | آمریکا از سال ۱۹۸۰ تاکنون به ۱۶ کشور جهان حملهی نظامی کرده است | اواخر سال ۲۰۰۹ اسرائیل در یک حمله سایبری و با هدف سیستمهای صنعتی ایران، عملیات استاکسنِت [STUXNET +] را سازماندهی میکند و موجب اخلال در تاسیسات هستهای نطنز میشود | در سال ۲۰۱۲ موج جدیدی از تحریمها علیه ایران آغاز میشود | پژاک با سازماندهی بیسابقه به مرزهای غربی کشور هجوم میبرد | اسرائیل بیش از پیش ایران را به حملهی نظامی تهدید میکند | و در ساختمان وزارت خارجهی آمریکا همهی گزینهها روی میز است..
کاخ سفید طرفدار صلح است | به خاطر همین در زرادخانههای تسلیحات اتمیاش از حدود ۸۵۰۰ سلاح اتمینگهداری میکند | آمریکا در سال ۲۰۱۰ بیش از ۶۸۷ میلیارد دلار صرف نظامیگری خود کرده است | اسرائیل نیز بعد از جایزهی نوبلی که در دستان شیمون پرز قرار گرفت، به گزارش آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا توانسته است ۱۰۰ تا ۳۰۰ کلاهک هسته ای بسازد | طبق تشخیص سازمان ملل، هفتتیرکشان آمریکایی تنها کسانی اند که صلاحیت پاسبانی از صلح جهانی را دارا هستند، آنها کلانتر جهاناند، بر همین اساس سربازها، تانکها، ناوها، هواپیماها، ماهوارهها، رسانهها، جاسوسها، بتلفیلدها و آرکیو صدوهفتادهایشان در همهجا حضور دارند. | به نظر آمریکا اگر جهان بخواهد در صلح به سر ببرد، ایران باید تاسیسات هستهای اش را (حتی برای نیروگاهها و تولید برق) بیخیال شود. | کاملا بیربط است اما در همین گیرودار ۴دانشمند هستهای ایران هنگام رفت و آمد به دانشگاه و محل کار و خانهشان و یا در حضور خانوادهشان ترور میشوند (+)(+).. همهی اینها در حالی است که به حکم بزرگترین و مقبولترین مقام سیاسی و دینی ایران استفاده از انواع تسلیحات کشتار جمعی (هستهای و غیرهستهای) عقلا و شرعا حرام است (+)(+).
دوم ـ در افتخار به روزهای پر از جایزه!
در بهمنماهِ ۹۰ دکتر اردشیر قوامزاده دانشمند ایرانی برنده جایزه برترین محقق جهان در زمینه سرطان و بیماریهای خونی میشود؛ اما مسئولان همایش بین المللی سالانه خون و سرطان (در فلوریدای آمریکا) اعلام میکنند: به علت تحریم ایران نمیتوانند جایزه ۱۰۰هزار دلاری را به او اعطا کنند. دکتر قوامزاده در پاسخ به آنها پیشنهاد میکند تا جایزهاش را به انجمن جهانی حمایت از بیماران سرطانی هدیه کند اما مسئولان همایش اعلام میکنند از نظر قانونی تا پیش از آن که جایزه به او اهدا شود، قادر به اهدای آن نیست.
در همین روزها از فستیوالهای سینمایی معتبر جهان خبرهای خوبی برای ایران مخابره میشود | اصغر فرهادی جایزهی گلدن گلوب را بابت فیلم «یک جدایی» از دستان مدونا هدیه میگیرد(+) | مدونا معروفترین خوانندهی زن آمریکاست، او یک صهیونیستِ بیطرف است و تنها کمی به کابالا گرایش دارد! (+).
فرهادی اولین ایرانی است که جایزهی بخش خارجی اسکار را نیز از آن خود میکند | جایزهی سزار فرانسه نیز قسمت فرهادی میشود | فیلم «یک جدایی» برای سارکوزی فراموش نشدنی است(+) | ویکتوریا نولاند سخنگوی وزارت خارجه آمریکا این موفقیت را به فرهادی تبریک میگوید | و آنجلینا جولی در حاشیه مراسم اسکار دستان فرهادی را به گرمی میفشرد (+).
سوم ـ در تحسین یک کارگردان صلح دوست!
فرهادی در مراسم اسکار بسیار کوتاه سخن میگوید:
” سلام به مردم خوب سرزمینم. در این لحظه بسیاری از ایرانیان سرتاسر جهان ما را نگاه میکنند. فکر میکنم آنها بسیار خوشحالاند. آنها تنها به خاطر این جایزهی مهم یا یک فیلم یا فیلمساز خوشحال نیستند. آنها خوشحالاند چون در این زمان که صحبتِ جنگ و تهدید و حمله بین سیاستمداران رد و بدل میشود، اینجا صحبت از فرهنگ غنی کشورشان ایران است. یک فرهنگ غنی و قدیمی که زیر گرد و غبار سیاست پنهان مانده است. من با افتخار این جایزه را تقدیم مردم سرزمینم میکنم. مردمی که برای همه فرهنگها و تمدنها احترام قائلاند و با نفرت و خشونت سر سازگاری ندارند “
و در گلدن گلوب کوتاهتر:
” داشتم فکر میکردم که اگر جایزه را گرفتم از کی تشکر کنم! از مادرم، از پدرم، از همسر مهربانم، از گروه فیلمم؟ اما حالا میخواهم از مردمم بگویم. آنها مردمی صلح دوست هستند، متشکرم “
من هم باید فکر کنم حالا که اصغرفرهادی جایزه را گرفته آیا خوشحال باشم؟ آیا افتخار کنم؟ یا از چه کسی تشکر کنم؟!
من اما نه خوشحالم، نه ناراحت، و نه افتخار میکنم! با این حال اصغر فرهادی را به خاطر تیزهوشیاش، تکنیکش، زیرکیاش، هنرمندیاش و فیلمش تحسین میکنم، و او را علاوه بر جایزههای بالا لایق خرس طلایی (برلین)، زردآلوی طلایی (جشنواره ایروان)، شتر طلایی (جشنواره جیپور)، قرقاول نقره ای (جشنواره کرالا)، مروارید سیاه (ابوظبی) و بسیاری دیگر از جوایز جشنوارههای سینمای جهان میدانم. اما اینکه آیا او لایق «سیمرغ بلورین» هم هست یا نه را سینماگران و منتقدان خودمان(+)(+) باید پاسخ بدهند ..
بیایید همه با هم تأکید کنیم که نه اسکار سیاسی است و نه سزار! اما جالب است که در سخنرانیِ کوتاه مراسم اسکار نیز سخن از جنگ و تهدید و صلح است ..
.
چهارم ـ در نگاه از زاویهی تنگ سیاست!
“عدهای همه چیز را از زاویه تنگ سیاست مینگرند”، این سخن آقای فرهادی است در نامهای خطاب به مسئولان جشنواره فجر، و این در حوزه سیاست داخلی و جناحها و حزبها قابل قبول است. آقای فرهادی سلیقه سیاسی خودش را دارد و این طبیعی است، من هیچ وقت از آقای فرهادی توقع ندارم فیلمی بسازد و در آن حرفهای ما را بزند، اما حالم از این ژستهای بیطرفی به هم میخورد. اگر صلح یعنی بیطرفی، باید اعتراف کنم که ما مردم ایران ابدا بیطرف نیستیم، بیطرفی افسانه است، بیطرفی در جهان امروز موضعی خودشکن و پارادوکسیکال است، بیطرفی میان ظالم و مظلوم یعنی جانبداری از ظالم، تقویت ظالم، استعانت ظالم..
چه چیز لازم است تا یک اتفاق سیاسی باشد؟! چه رویدادی میتواند بهتر از مراسم اسکار، صنعت/هنرِ سینما را با سیاست پیوند بزند؟ چطور آقای فرهادی حضور پررنگ سیاست در افعالش را انکار میکند؟! اینکه کسی سیاستمدار نیست، به این معنی نیست که مهرهی سیاسی هم قرار نمیگیرد. گاهی سکوت، گاهی سخن گفتن، گاهی پذیرفتن شخصی، گاهی حضور در مکانی..
من قضاوتی نسبت به رفتنِ آقای فرهادی ندارم، به خودش مربوط است. اما اینکه میگویند شما سیاسی هستید و ما سیاسی نیستیم حرف مفت است. مگر میتوان عملی را انجام داد و بیخیالِ جلوه و نمود و بازتابش شد؟! من حرفی بزنم و ببینم مستکبران عالَم برایم سوت و هورا میکشند و بعد بگویم به من چه! من کارِ هنری خودم را میکنم.. حتی اگر تو سیاسی نباشی، ساز وکار حاکم بر جهان سیاسی است آقای فرهادی! آیا به نظر شما سینما و هنر در جهان امروز آزاد و سوار بر خواستها و مطالبات مردمیاست؟ چند درصد مردم؟ یک درصد؟ دو درصد؟ یا شاید حتی نود و نه درصد!! چارلی چاپلین را از سال ۱۹۵۳ به ایالات متحده راه ندادند فقط به این دلیل که معتقد بودند او ایدههای کمونیستی دارد!
در چند روز گذشته دیوید ایگناتیوس در یادداشتی کوتاه در روزنامه واشنگتنپست از رئیسجمهور آمریکا خواست تا در راستای دیپلماسی اسکار، اصغر فرهادی را به کاخ سفید دعوت کند! این تحلیلگر سیاسی در ادامه گفت: [اوباما باید فرهادی را به کاخ سفید دعوت کند و البته با او در خصوص سیاستی که ایران و آمریکا در خصوص آن اختلاف دارند سخن نگوید بلکه با وی از نحوه ساختن یک فیلم خوب سخن بگوید].
هیچ کس نمیگوید اسکار را تحریم کنید، یا مثل کشتیگیرها اصلا در فضای رقابت حاضر نشوید، ما میگوییم بیطرف نباش.. در مقابل فریاد مظلومان و مستضعفان ساکت نباش.. اجازه نده صهیونیستها گردت حلقه بزنند.. در جشنوارهها هم برای اسکار با دیگران رقابت کن، اگر به تو اسکار دادند با افتخار بگیر و به هر صلحدوستی که دوست داشتی هدیه کن! اما اگر عرضهی حقطلبی نداری حرفی نیست، هر زنی را که دوست داری ببوس(+)، و با هرکدام که خواستی عکس یادگاری بگیر(+)، برو با سیمین هرکجا که دوست داری زندگی کن، اما فقط کمی از کودکان فلسطینی خجالت بکش و در قاب آمریکاییها ژست صلحدوستی به خودت نگیر.. تو که بازیگر نیستی آقای فرهادی!! فرهادیِ کارگردان شایستهی تحسین است.. اما فرهادیِ بازیگر، نه!
سخنان خود آقای فرهادی در مراسم گلدن گلوب و اسکار برای مخاطبینی است با ذهنهای درگیر سیاست! سخنرانی چند دقیقهای مراسم اسکار دارای محتوای سیاسی است، اما سیاستِ بیطرفی.. سیاستِ ضدجنگ..
«صلح» یک مفهوم کلی است، همانسان که «دموکراسی»! و تا مصداق نیابد همواره مبهم است، باراک اوباما ضدجنگ است، شیمون پرز سینه چاک صلح است، آنجلینا جولی سفیر صلح است، و فرهادی دوستدار صلح.. آمریکا برای چه باید از فرهادی و مردمش بترسد؟!
رحمت خدا بر سید مرتضا آوینی که گفت: “بر دیوارهای کاخ «سفید» بنویسید: صلح در جنگ است، آزادی در بردگی است، توانایی در جهل است و... سفیدی در سیاهی است” +
عکس ها
آنجلینا جولی در عراق و افغانستان:
مراسم جایزه گلدن گلوب:
دریافت جایزه از کیت بکینسل، مراسم جایزه مستقل اسپریت:
حاشیه مراسم اسکار:
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.